ایکاء

لغت نامه دهخدا

ایکاء. ( ع مص ) ( از «وک ء» ) تکیه کردن. || برپای کردن تکیه گاه جهت کسی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). به این دو معنی مشهور است. ( ناظم الاطباء ). || زفتی کردن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || بوکاء بستن سر مشک را، یقال اوکی القربة و علیها، ای شدّه بالوکاء. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). سر مشک ببستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خاموش شدن. ( منتهی الارب ). یقال : اوک حلقک ؛ یعنی خاموش باش ، و به این معانی یایی است. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران