ایهمان

لغت نامه دهخدا

ایهمان. [ اَ هََ ] ( ع ص ، اِ ) ( از «ی هَ م » ) تثنیه اَیهَم در حال رفع. رجوع به ایهم شود. || در لغت اهل بادیه کنایه از توجبه و شتر نر جوشان کشنده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). || در لغت شهریان کنایه از توجبه و سواران ، یا توجبه و شب سیاه. ( از منتهی الارب ). سیل و حریق. ( اقرب الموارد ). ( ناظم الاطباء ). و از هر واحد بازداشت خواسته میشود، یقال : نعوذ باﷲ من الایهمین.

پیشنهاد کاربران