ایه 82 سوره کهف

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 82 سوره کهف. وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ ۚ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ۚ ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا
و اما آن دیوار از آن دو طفل یتیمی در آن شهر بود که پدری صالح داشتند و زیر آن گنجی برای آن دو نهفته بود، خدایت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه از پیش خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است مآل و باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی.
و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مِهر پروردگارت داشت بیرون آورند؛ و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی.
و اما دیوار، از آنِ دو پسر یتیم در آن شهر بود، و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو بود، و پدرشان نیکوکار بود، پس پروردگار تو خواست آن دو به حد رشد برسند و گنجینه خود را -که رحمتی از جانب پروردگارت بود- بیرون آورند. و این را من خودسرانه انجام ندادم. این بود تأویل آنچه که نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی.
اما دیوار از آنِ دو پسر یتیم از مردم این شهر بود. در زیرش گنجی بود، از آنِ پسران، پدرشان مردی صالح بود. پروردگار تو می خواست آن دو به حد رشد رسند و گنج خود را بیرون آرند. و من این کار را به میل خود نکردم. رحمت پروردگارت بود. این است راز آن سخن که گفتم: تو را شکیب آن نیست.
و اما آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود؛ و زیر آن، گنجی متعلق به آن دو وجود داشت؛ و پدرشان مرد صالحی بود؛ و پروردگار تو می خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنجشان را استخراج کنند؛ این رحمتی از پروردگارت بود؛ و من آن (کارها) را خودسرانه انجام ندادم؛ این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آنها شکیبایی به خرج دهی!»
And as for the wall, it belonged to two orphan boys in the city, and there was beneath it a treasure for them, and their father had been righteous. So your Lord intended that they reach maturity and extract their treasure, as a mercy from your Lord. And I did it not of my own accord. That is the interpretation of that about which you could not have patience."
"As for the wall, it belonged to two youths, orphans, in the Town; there was, beneath it, a buried treasure, to which they were entitled: their father had been a righteous man: So thy Lord desired that they should attain their age of full strength and get out their treasure - a mercy (and favour) from thy Lord. I did it not of my own accord. Such is the interpretation of (those things) over which thou wast unable to hold patience."

پیشنهاد کاربران

آیه 82 سوره کهف:
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ ۚ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ۚ ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه : وَأَمَّا الْجِدَارُ اما آن دیوار، فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ از آنِ دو نوجوان یتیم در آبادى بود وَکَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا و زیر آن دیوار گنجی بود که مال آن دو [بود و] وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا پدرشان [نیز] مردى شایسته بود فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا از این رو پروردگارت خواست که آن دو بالغ و برومند شوند وَیَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا و خودشان آن گنج را استخراج نمایند رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ [این عملها] از روى رحمت پروردگارت بود وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی من این کارها را از پیش خود نکردم ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا [و] این [اسرارى که براى تو بازگفتم] رازِ آن اتّفاقاتی بود که نتوانستی بر آنها صبر کنی
لغات:
جِدَارُ: به معنی دیوار. از ریشه جدر، در لغت عرب در معانی زیر آمده است . دیوار ، بنا ، دیوار از لحاظ ارتفاع ، بر آمدگی بر روی بدن به دلیل ضربه و یا زخم ، آبله ، مترسک سر مزرعه ، شایسته و لایق : گویا سزاوار و لایق بودن یکنوع محکمی و پایه است. ( قاموس و المنجد )
لِغُلَامَیْنِ : به معنی برای دو غلام ( بچه ) ، متعلق به دو غلام . از ریشه غلم، در لغت عرب در معانی زیر آمده است: نوجوان ، نو خط ، پسر بچه ، برده ، غلام ، بنده ، خدمتکار جوانی که تازه سبیل در آورده ( المنجد ) در قاموس قران آمده : نگارند جوان را نزدیکترین معنی می دانم زیرا غلم و اغتلام به معنی هیجان و شهوت است . اهل لغت گفته اند یعنی هیجان شهوت نکاح . غلمه و اغتلام شدت طلب نکاح ( مجمع ) از اینکه به معنی بچه آمده یک کاربرد مجازی است تسمیة الشیء بما یؤول الیه، نامگذاری چیزی به حالت و کیفیت آینده آن؛ از اقسام مجاز لغوی است. از اینکه بچه در آینده جوان خواهد شد به جای بچه به او جوان گفته شود.
یَتِیمَیْنِ : به معنی دو یتیم. از ریشه یتم، در لغت عرب در معانی زیر آمده است: بی پدر شدن کودک ، از دست دادن پدر ، کوتاه شدن ، سست شدن , تاخیر کردن . بچه شتر مادر از دست داده ، هر چیز جدا افتاده و تنها ، یک قطعه شنزار جدا افتاده در صحرا ، مروارید بی نظیر و تک و بی بها، اندوه ، منفرد شدن ، شل شدن ، ضعیف شدن ، ( المنجد ) در انسان یعنی پدر مرده در حیوان یعنی مادر مرده ( قاموس قران )
الْمَدِینَةِ : به معنی دو شهر و آبادی . از ریشه مدن، در لغت عرب در معانی زیر آمده است: شهر ، تمدن ، مرفه شدن ، در ناز و نعمت غرق شدن ، آبادی . بعضی گفته اند اصل این کلمه فارست به معنی مادانه به معنی شهر و خاک مادان نخست شهر همدان را اَمَدانه یا آمادی و برخی دیگر هانگماتانا یا هاکاماتانا میدانند که دومی را محل اجتماع معنا کرده اند.
کَنْزٌ: به معنی گنج و مال اندوخته. از ریشه کنز، در لغت عرب در معانی زیر آمده است. مال اندوخته ، مال دفن شده زیر خاک ، چیزی فشار داده شده در ظرفی که به ته آن فرو برود . مثل علفی یا کاهی که آن را با پا فشار دهند تا ته گونی برود . پر کردن مشک ، ذخیره ارزشمند ، صندوق جواهرات ، انبار، کتاب مملو از مطالب مفید ، خرمای ذخیره شده برای زمستان ( المنجد ) راغب گوید: کنز گذاشتن مال روی هم و محفوظ داشتن آنست و اصل آن از �کنزت التّمر فی الوعاء �است یعنی خرما را در ظرف محفوظ داشتم . در مصباح گفته �الکنز: المال المدفون �در مجمع فرموده کنز در اصل چیزی است که روی هم انباشته شود . ظاهرا فقط انباشته شدن در آن ملحوظ است اعمّ از آنکه مدفون باشد یا محفوظ ( قاموس قرآن )

بپرس