ایه 74 سوره کهف

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 74 سوره کهف. فَانْطَلَقَا حَتَّیٰ إِذَا لَقِیَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُکْرًا
و باز هم روان شدند تا به پسری برخوردند، او پسر را (بی گفتگو) به قتل رسانید. باز موسی گفت: آیا نفس محترمی که کسی را نکشته بود بی گناه کشتی؟ همانا کار بسیار منکر و ناپسندی کردی.
پس به راه افتادند تا به نوجوانی برخوردند؛ پس او را کشت. موسی گفت: آیا شخص بی گناهی را بدون آنکه کسی را کشته باشد، کُشتی؟ به راستی که کاری بسیار ناپسند مرتکب شدی!
پس رفتند تا به نوجوانی برخوردند. او را کشت. گفت: «آیا شخص بی گناهی را بدون اینکه کسی را به قتل رسانده باشد کشتی؟ واقعاً کار ناپسندی مرتکب شدی.»
و رفتند تا به پسری رسیدند، او را کشت، موسی گفت: آیا جان پاکی را بی آنکه مرتکب قتلی شده باشد می کشی؟ مرتکب کاری زشت گردیدی.
باز به راه خود ادامه دادند، تا اینکه نوجوانی را دیدند؛ و او آن نوجوان را کشت. (موسی) گفت: «آیا انسان پاکی را، بی آنکه قتلی کرده باشد، کشتی؟! براستی کار زشتی انجام دادی!»
So they set out, until when they met a boy, al-Khidh r killed him. said, "Have you killed a pure soul for other than a soul? You have certainly done a deplorable thing."
Then they proceeded: until, when they met a young man, he slew him. Moses said: "Hast thou slain an innocent person who had slain none? Truly a foul (unheard of) thing hast thou done!"

پیشنهاد کاربران

آیه 74 سوره کهف:
فَانْطَلَقَا حَتَّیٰ إِذَا لَقِیَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُکْرًا
ترجمه : فَانْطَلَقَا حَتَّیٰ إِذَا لَقِیَا غُلَامًا پس، به راه خود ادامه دادند تا آنکه پسر بچه اى را دیدند فَقَتَلَهُ ، [ خضر] او را کشت قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ [ موسی به عنوان اعتراض] گفت:آیا شخص بی گناهی را بدون آنکه قتلی کرده باشد کشتی؟ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُکْرًا به یقین کارى ناروا انجام دادى
...
[مشاهده متن کامل]

لغات:
فَانْطَلَقَا : رفتن و رهسپار شدن از جایی و ترک کردن آن ، دور شدن ، دوری گزیدن ، جدا شدن ، رها و آزاد شدن ( المنجد )
زَکِیَّةً : پاک و بی گناه ، نَفْسًا زَکِیَّةً شخص پاک و بی گناهی بِغَیْرِ نَفْسٍ بغیر قصاص نفس ، در حالی که قصاص نفس در حقش جایز نبود ، در حالی که قصاص نفس بر گردنش نبود .
برداشت نگارنده از لغت نامه ها در باره زَکِیَّةً: پاک و بی گناه و معصوم ، گیاه با طراوت و ترو تمیزی که از زیر خاک تازه بیرون آمده . پاک و پاکیزه ، طیب و طاهر .
نُکْرًا : نُّکُرٍ : ناآشنا - بی سابقه - بس دشوار و هولناک
برداشت نگارنده از لغت نامه ها در باره شَیْئًا نُکْرًا: عملی نا آشنا ، عملی سخت و دشوار ، کاری که رضای خدا در آن نباشد . مجهول و نا شناخته ، کار زشت و بسیار بد .

بپرس