ایه 43 سوره نجم

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 43 سوره نجم. وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَیٰ
و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند.
و این اوست که می خنداند و می گریاند؛
و هم اوست که می خنداند و می گریاند.
و اوست که می خنداند و می گریاند.
و اینکه اوست که خنداند و گریاند،
And that it is He who makes laugh and weep
That it is He Who granteth Laughter and Tears;

پیشنهاد کاربران

هو نه میتواند بخنداند و نه بگریاند. چرا نمی تواند؟
پاسخ : چونکه هو فقط یک لفظ، یک کلمه، یک واژه، یک مفهوم، یک ایده و یا یک نام بیش نبوده و نمی باشد و فاقد هر نوع قابلیت یا استعداد دیگری است غیر از اینکه بر زبان جاری گردد و سپس به کمک دست و قلم روی الواح گلی، سنگی، چوبی، پوست حیوانات و برگ بعضی از درختان مثل نخل خرما و پارچه و کاغذ نوشته و ترسیم و نقاشی شود. هو و الله دو نام اند در زبان و خط دو قوم مختلف که برای نامگذاری پروردگار یا آفریدگار کائنات و یا خالق سماوات و الارض و یا رب العالمین توسط قوای ادراکی فهم و عقل انسانی آن دو قوم تولید گردیده اند. نام الله ملقب به نور سماوات و الارض توسط خردمندان گمنام قوم عرب در سرزمین حجاز ساخته شده و ریشه و اصل هو بطور دقیق و روشن پیدا نیست. این احتمال شاید قریب به یقین باشد که هو در زبان و فرهنگ قوم ایلام ( elam با دو تلفظ و معنا: اِل عام و ایل عام ) نام خدای پدر بوده باشد که بعدا از طرف قوم اکّد اقتباس گردیده و به شکل یاهو تحول یافته و سپس توسط قوم یهود به شکل یَهوَه تغییر فرم داده شده باشد و به سمت شرق از طرف قوم پارس، شکل اهو را بخود گرفته بوده باشد. هوم گیاه معروف قوم سومر و سپس موبدان پارسی در اصل و ریشه یعنی در زبان قوم ایلام ( همسایه قوم سومر ) بصورت هوَم تلفظ و بیان میشده با دو معنا یکی از زبان خود هو یعنی من هو هستم و دیگری از زبان باورمند به هو یعنی هوِ من یا خدای من. این احتمال هم شاید قریب به یقین باشد که اوستا در اصل و ریشه به شکل هوستا تلفظ و بیان میشده با دو معنا ؛ یکی خبری یعنی ستاینده هو و دیگری امری و خطاب به خود و شنونده یعنی هو را ستایش کن و در زبان قوم ماد به شکل آوستا به معنای ستاینده ی آب ( یکی از عناصر اربعه یا چهارگانه حکمت اصیل اشراقی قبل از مهاجرت آن بینش به سرزمین یونان و سرزمین های دیگر ) تلفظ و بیان میشده . اهورامزدا هم به شکل اهو را مَزِدا تلفظ و بیان میشده، یعنی هو اولیه یا هو ایلامی را از خاطره پاک نکن بلکه آنرا به یاد داشته باش. از دیدگاه فردی من ترجمه واژه ی قرآنی هو در زبان فارسی بصورت ضمیر سوم شخص مفرد یعنی او، اشتباه بوده و میباشد و آیه ی قرآنی: قل هوَّ اللهُ احد، در اصل و ریشه یعنی از دیدگاه پیامبر اسلام به معنای زیر بوده : بگو هو و الله یکی اند، یعنی هم سنگ و معادل همند. بهر حال بر اساس بینش و باور فردی من، خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ( و نه خدای کلمه ای و نامی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد ) در قالب جزئی افراد انسانی هم میخندد و هم گریه میکند و نه اینکه افراد انسانی را بخنداند و بگریاند. موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی هیچ چیز های دیگری نمی باشند غیر از خود خدای حقیقی و واقعی در قالب جزئیات زنده و غیر زنده. نتیجه ی کلی اینکه خدای آئینی و دینی و فلسفی و عرفانی منجمله بیخدائی آتئیستی فقط لفظ، کلمه، یا واژه و مفهوم و ایده و نام بیش نبوده و نمی باشند. کلمه ی عربی اَبکی به معنای گریه ریشه در کلمه فارسی آب داشته است به شکل آبکی.
...
[مشاهده متن کامل]

آیات و روایات و احادیث انبیا و اولیا پر از خنده و گریه اند از دیدگاه انسان بیدار و واقف و آگاه و هوشیار امروز و فردا.
مثال : من آلفا و اُمِگا ام. من اول و آخرم. من آغاز و پایانم. این عبارات بر زبان ایسا مسیح جاری گشته اند.
آیا این نقوص یا نقص های کلامی در بیان حقیقت مایه ی بسی تعجب و شگفتی و حیرت و خنده نمی باشند؟ تکلیف حروف میانی بین حرف اول آلفا و امگا حرف آخر حروف الفبای یونانی و وسط بین اول و آخر و لحظات بیشمار زمانی بین آغاز و پایان چیست؟ آیا اول و آخر این دنیا چیز دیگری اند و خود این دنیا چیز دیگری؟ مثلا اول و آخر دنیا هو، یاهو، یاهو، یَهوَه، اهورامزدا، خُوا یا خدا باشد و وسط یعنی خود دنیا ابلیس، زتان، اهریمن و یا شیطان؟.
منجمله آیه ی قرآنی زیر :
هو الاول و الآخر، هوالظاهر و الباطن. آیا کلمه ی الوسط در بخش اول این آیه در بین راه توسط مرغ عنقا ربوده شده یا توسط یک روباه صحرائی و یا اینکه پس از بیان آن از طرف جبرئیل و قبل از رسیدن آن در قالب وحی به گوش سر و دل مبارک پیامبر بزرگوار، یک جن به امر و خواست شیطان آنرا در هوا قاپیده بوده باشد؟!.
داوری و قضاوت به عهده خواننده گرامی.
به قول شیخ بزرگوار سعدی شیرازی:
من خرّم و خندانم به جهان که خندانی و خرّمی جهان ازوست/گریان و محزونم به جهان که جهان ابکی یا گریان و محزون از اوست/.
ضحک در زبان عربی شاید در اصل و ریشه به معنای نیشخند بوده باشد در باب تمسخر و نه تبسم های شیرین به خسرو و فرهاد.