[ویکی اهل البیت] آیه 35 سوره کهف. وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِیدَ هَٰذِهِ أَبَدًا
و روزی به باغ خود در حالی که به نفس خود ستمکار بود (چون عمر را به کفر و گناه و غفلت از خدا می گذرانید با کمال غرور) داخل شد، گفت: گمان ندارم هرگز این باغ نابود شود.
و در حالی که بر خویشتن ستمکار بود، به باغش وارد شد گفت: گمان نمی برم که این باغ هرگز نابود شود؛
و در حالی که او به خویشتن ستمکار بود، داخل باغ شد گفت: «گمان نمی کنم این نعمت هرگز زوال پذیرد.»
و آن مرد ستم بر خویشتن کرده به باغ خود درآمد و گفت: نپندارم که این باغ هرگز از میان برود.
و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمی کنم هرگز این باغ نابود شود!
And he entered his garden while he was unjust to himself. He said, "I do not think that this will perish - ever.
He went into his garden in a state (of mind) unjust to his soul: He said, "I deem not that this will ever perish,
و روزی به باغ خود در حالی که به نفس خود ستمکار بود (چون عمر را به کفر و گناه و غفلت از خدا می گذرانید با کمال غرور) داخل شد، گفت: گمان ندارم هرگز این باغ نابود شود.
و در حالی که بر خویشتن ستمکار بود، به باغش وارد شد گفت: گمان نمی برم که این باغ هرگز نابود شود؛
و در حالی که او به خویشتن ستمکار بود، داخل باغ شد گفت: «گمان نمی کنم این نعمت هرگز زوال پذیرد.»
و آن مرد ستم بر خویشتن کرده به باغ خود درآمد و گفت: نپندارم که این باغ هرگز از میان برود.
و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمی کنم هرگز این باغ نابود شود!
And he entered his garden while he was unjust to himself. He said, "I do not think that this will perish - ever.
He went into his garden in a state (of mind) unjust to his soul: He said, "I deem not that this will ever perish,
wikiahlb: آیه_35_سوره_کهف