ایه 28 سوره بقره

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 28 سوره بقره. کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ۖ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
چگونه کافر می شوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز گردانده می شوید؟!
چگونه به خدا کفر می ورزید در حالی که مرده بودید، پس شما را حیات بخشید، سپس شما را می میراند، آن گاه دوباره زنده می کند، سپس به سوی او بازگردانده می شوید.
چگونه خدا را منکرید؟ با آنکه مردگانی بودید و شما را زنده کرد؛ باز شما را می میراند باز زنده می کند؛ آنگاه به سوی او بازگردانده می شوید.
چگونه خدا را انکار می کنید، در حالی که مُرده بودید و او شما را زنده ساخت، باز می میراند و زنده می کند و آنگاه به نزد او بازگردانده می شوید؟
چگونه به خداوند کافر می شوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بی روحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را می میراند؛ و بار دیگر شما را زنده می کند؛ سپس به سوی او بازگردانده می شوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست).
How can you disbelieve in Allah when you were lifeless and He brought you to life; then He will cause you to die, then He will bring you to life, and then to Him you will be returned.
How can ye reject the faith in Allah?- seeing that ye were without life, and He gave you life; then will He cause you to die, and will again bring you to life; and again to Him will ye return.

پیشنهاد کاربران

سوال : آیا انسان هائیکه کلام های ناقص خودرا به ایل و طایفه و قبیله و قوم خودی و اقوام دیگر کلام کامل و بی عیب و نقص خدای حقیقی و واقعی در حالت کلی و بیکرانی معرفی نموده اند، کفر ورزان اصلی به خدا نبوده و نمی باشند؟
من براستی که منکر خدای دینی ( منجمله بیخدائی آتئیستی ) هستم، زیرا خدای دینی فقط یک لفظ، یک کلمه یا واژه، یک مفهوم محض و یک ایده انتزاعی بیش نبوده و نمی باشد با نام های گوناگون از قبیل یَهوَه ی قوم یهود تحت عنوان آقا یا سرور دنیا ؛ آبَّا به شکل آبابا یا پدر آسمانی قوم آرامی و ایسا و اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور ؛ الله قوم عرب ساکن سرزمین حجاز و بقیه اقوام مسلمان ملقب به نور سماوات و الارض ؛ خُوای قوم ماد و خدای قوم پارس؛ اهورامزدای زرتشتیان؛ برهمن و برهمان ( اولی مفرد و دومی جمع به شکل های تفکیکی : به ره من ؛ به ره مان ) هندوان و بودائیان؛ زئوس و تئوس یونایان و رومیان ؛ تائوی چینیان؛ بل بابلیان؛ اِل دو قوم کنعانی یکی اوگاریتی و دیگری فینیقی؛ هو ( hu ) خدای پدر ایلامیان؛ آن ( An ) خدای پدر سومریان ؛ یاهوی اکّدیان ( اک کدیان به معنای کوتاه قدان ) ؛ داهگان آشوریان ؛ اله و الی مریم و یوسف و ایسا ؛ داگان قوم فیلیستر؛ دُگان ژاپنیان و. . . .
...
[مشاهده متن کامل]

که فقط در زبان ها و خط های مختلف بشری از موجودیت برخوردار است و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود.
با خدائی دینی و بیخدائی آتئیستی فقط در پیشوند های معکوس " با و بی " با هم اختلاف دارند و متضاد هم هستند، اما هردو دو کلمه ی تهی یا خالی از معنا و محتوا بیش نبوده و نیستند.
در عوض خدای علمی یا خدا از دیدگاه علمی و یا خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی و موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از وی نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد.
پس از بیان این مقدمه کوتاه به عنوان پیشگفتار به رسم تمرین و نرمش و گرمش عضلات اندیشه و فکر و خیال و تصور قبل از ورود به میدان کارزار و دست و پنجه نرم کردن و زور آزمائی با دلاوران و پهلوانان آئینی، دینی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی و گلادیاتور های اسطوره ساز و افسانه باف و حماسه سرا و سفسطه باز و یا شیران و ببران و پلنگان مذهبی و ایدئولوژیکی:
نفوس مجرد یا من های درگذشتگان، اموات یا مردگان و حال و آیندگان انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) قبل از بسته شدن نطفه تثلیثی مادی روانی روحی در رحم مادر و در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان خدای حقیقی و واقعی مرده نبوده و نخواهند بود بلکه در نفس مجرد یا من مطلق و واحد و بیکران وی در خواب سنگین، ژرف و شیرین بسر میبرده و خواهند برد و بموازات آن در طی حالت برزخ به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار بوده و خواهند بود و در لحظه بسته شدن نطفه ی تثلیثی زنده نشده و نمیشوند بلکه بیدار گردیده و میگردند ( زیرا نفوس مجرد یا من های افراد انسانی منجمله نباتی و حیوانی در آفرینش اولیه یکبار برای جاودانگی از نفس مجرد یا من مطلق و واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی و بصورت زوجی و همسن و سال در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی ( به احتمال قریب به یقین در سن چهل سالگی ) آفریده شده و پس از آن مشمول حال بقا و نامیرائی اند ) . لذا فقط کالبد ها، تن ها یا بدن های ملکوتی یا آسمانی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی از قابلیت یا استعداد تولد و زندگی و مرگ برخورداند و آنهم در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی و هردو محصور و محدود بین دو بهشت برین متوالی.
انسان قبل از بسته شدن نطفه در رحم مادر یعنی در طی حالت برزخ از خود دارای هیچگونه اختیار، اراده، خواست، غریزه، احساس، حواس، خاطره، فهم و عقل، اندیشه یا فکر و خیال و تصور، هوش و آگاهی و خودآگاهی برخوردار نبوده و پس از مرگ کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی اش هم برخوردار نخواهد بود.
من به خدای حقیقی و واقعی اعتقاد و ایمان و امید دارم که در حالت کلی و بیکرانی بی نیاز مطلق است و به شتایش و پرستش، نیایش و مناجات، دعا و عبادات، طاعات و بندگی، تسبیح و ذکر، احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها، زیارت اماکن به اصطلاح مقدسه و سرانجام تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف انسان هرگز و هیچگاه نیازمند نبوده و نمی باشد و نخواهد بود.
خدای حقیقی و واقعی افراد انسانی را در جوامع مختلف بشری به دو جبهه یا جناح بزرگ؛ یکی موئمن و دیگری کافر تقسیم ننموده بلکه بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی، طرفداران و پیروان افکار و خیالات و تصورات اوهامی خود را موئمن و مخالفین و منکرین را کافر نامیده اند بر اساس خط مشی سیاسی " تفرقه بینداز و حکومت کن " .
شخصیت های بزرگ و معروف تاریخی در میدان آئین و دین از قبیل نوآه ( نوح ) ؛ آبراهام ( ابراهیم ) ؛ موسا ( موسی ) ؛ زرتشت ( سر دهست ) ؛ بودّا ( Buddha : بود ده آ ) ؛ ایسا ( عیسی ) و سرانجام محمّد به عنوان خاتم آنان یا ختم کننده کلام های وحیانی آنان، مانند تک تک بقیه ی افراد انسانی هرکدام فقط یک نقطه ناچیز فیزیکالی و متافیزیکالی در بطن هستی یا وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بینهایت خدای حقیقی و واقعی یا آفریدگار کائنات بیش نبوده و نمی باشند، نه اندکی بیش تر و نه اندکی کمتر از دیگران .
کاربرد این فکر و خیال و تصور در عمل :
شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که پس از مرگ هیچ گونه تله یا دام مخوف و هولناکی در انتظار هیچ فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در کمین ننشسته است از قبیل شئول دین یهود و آتش روبنده یا جاروب کننده جهنمی دین مسیحیت و گودال های جهنمی در عالم میانی تحت عنوان برزخ دین اسلام.
مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی در طی حالت برزخ بین لحظه ی مرگ کالبد تثلیثی در این دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه ی تثلیثی در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل، بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرد و خواهد پذیرفت.

🕌 سوره: بقره
📿 آیه: 28
🖊 کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیَاکُمْ ۖ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
💡معنی: چگونه به خدا کفر می ورزید در حالی که [پیش از دمیده شدن روح به کالبدتان ترکیبی از عناصر] مرده بودید، پس شما را حیات بخشید، سپس شما را می میراند، آن گاه دوباره زنده می کند، سپس به سوی او بازگردانده می شوید.
...
[مشاهده متن کامل]

( ترجمه : جناب آقای انصاریان )