ایه 22 سوره کهف

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 22 سوره کهف. سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ ۖ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ ۚ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا
بعضی خواهند گفت که عده آن اصحاب کهف سه نفر بود چهارمین هم سگ آنها، و برخی دیگر از روی خیالبافی و غیب گویی می گویند عده آنها پنج نفر بود ششمین سگ آنها، و برخی دیگر گویند: هفت نفر بودند و هشتمین سگ آنها. بگو: خدای من به عده آنها آگاه تر است، که بر عدد آنها به جز افراد قلیلی (مانند انبیاء و اولیاء که از طرف حق به وحی دانسته اند) هیچ کس آگاه نیست، پس تو (با اهل کتاب) درباره آنها مجادله مکن جز آنکه هر چه به ظاهر وحی دانستی اظهار کن و دیگر هرگز فتوا از احدی در این باب مپرس.
به زودی خواهند گفت: سه نفر بودند، چهارمین آنان سگشان بود. و می گویند: پنج نفر بودند، و ششمین آنان سگشان بود، در حالی که تیر به تاریکی انداختن است. و می گویند: هفت نفر بودند، هشتمین آنان سگشان بود. بگو: پروردگارم به شماره آنان آگاه تر است، جز اندکی کسی شماره آنان را نمی داند. پس درباره آنان بحث و مجادله مکن مگر بحث و مجادله ای ظاهر، و در مورد آنان از هیچ کس نظر مخواه.
به زودی خواهند گفت: «سه تن بودند چهارمین آنها سگشان بود.» و می گویند: «پنج تن بودند ششمین آنها سگشان بود.» تیر در تاریکی می اندازند. و می گویند: «هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگارم به شماره آنها آگاه تر است، جز اندکی آنها را نمی داند.» پس در باره ایشان جز به صورت ظاهر جدال مکن و در مورد آنها از هیچ کس جویا مشو.
خواهند گفت: سه تن بودند و چهارمیشان سگشان بود و می گویند: پنج تن بودند و ششمیشان سگشان بود -تیر به تاریکی می افکنند- و می گویند: هفت تن بودند و هشتمیشان سگشان بود. بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است و شمار ایشان را جز اندک کسان نمی دانند. و تو در باره آنها جز به ظاهر مجادله مکن و از کس نظر مخواه.
گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی می گویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بی دلیل است- و گروهی می گویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمی دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!
They will say there were three, the fourth of them being their dog; and they will say there were five, the sixth of them being their dog - guessing at the unseen; and they will say there were seven, and the eighth of them was their dog. Say, , "My Lord is most knowing of their number. None knows them except a few. So do not argue about them except with an obvious argument and do not inquire about them among from anyone."
(Some) say they were three, the dog being the fourth among them; (others) say they were five, the dog being the sixth,- doubtfully guessing at the unknown; (yet others) say they were seven, the dog being the eighth. Say thou: "My Lord knoweth best their number; It is but few that know their (real case)." Enter not, therefore, into controversies concerning them, except on a matter that is clear, nor consult any of them about (the affair of) the Sleepers.

پیشنهاد کاربران

آیه 22 سوره کهف. سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ ۖ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ ۚ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا.
...
[مشاهده متن کامل]

به زودی خواهند گفت [ اصحاب کهف ] سه تن بودند چهارم آنها سگشان بود وهمچنین خواهند گفت پنج نفر بودند ششمین آنها سگشان بود . [ آنها با این اظهار نظر و گفتار و قضاوت از روی گمان و ظن بدون دلیل و برهان در حقیقت دارند ] سنگ در تاریکی می اندازند [ تلاششان بیهوده است و خودشان هم به گفتۀ خود اطمینان ندارند . و بازمی گویند هفت نفر بودند و هشتمینشان سگشان بود. بگو پروردگار من به تعداد واقعی آنها از همه داناتر است [جزئیات این داستان و تعداد واقعی آن را خوب می داند ولی نمی خواهد بیان کند]. آنها از این موضوع هرگز اطلاع پیدا نکرده اند و در آینده هم نخواهند توانست . مگر تعداد اندکی ( مگر تعداد خاصی ) [ که آنها هم به برکت اینکه به علم خداوند متصل هستند از این موضوع مطلع هستند . ] با آنها در مورد آن سه نظر شبه آمیز مجادله و جرو بحث نکن [ به قول امروزی سربه سرشان مگذار بگذار در همان شک و نادانی خود همچنان باقی بمانند] مگر در حدی که قرآن و وحی بدان اشاره کرده و به همان حد اکتفا کن و در مجادله تعمق نکن . در مورد هیچ کدام از موارد سه گانۀ شبهه آمیز که بدان اشاره شد ( فیهم ) [تا می توانی ] نه فتوا بده ( نه اظهار نظر کن ) و نه از احدی نظر بخواه [ تا می توانی در مورد تعداد واقعی آنها ( اصحاب کهف ) نه نظر بده و نه از احدی نظر خواهی کن .
سَیَقُولُونَ : به زودی خواهند گفت .
ثَلَاثَةٌ : سه تن بودند
رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ : چهارم آنها سگشان بود .
وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ و همچنین خواهند گفت پنج نفر بودند
سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ : ششمین آنها سگشان بود .
رَجْمًا بِالْغَیْبِ : [ آنها با این اظهار نظر و گفتار و قضاوت از روی گمان و ظن بدون دلیل و برهان در حقیقت دارند ] سنگ در تاریکی می اندازند [ تلاششان بیهوده است و خودشان هم به گفته ی خود اطمینان ندارند و به قول امروز دارند چرت و پرت می گویند ] .
وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ : و باز می گویند هفت نفر بودند
وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ : و هشتمینشان سگشان بود
قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ : بگو پروردگار من به تعداد واقعی آنها از همه داناتر است [ بگو پروردگار من تعداد واقعی آنها را خوب می داند ] خدا جزئیات این داستان و تعداد واقعی آن را خوب می داند ( ولی نمیخواهد بیان کند ) .
مَا یَعْلَمُهُمْ آنها از این موضوع هرگز اطلاع پیدا نکرده اند و در آینده هم نخواهند توانست .
إِلَّا قَلِیلٌ : مگر تعداد اندکی ( مگر تعداد انگشت شماری ) [ که آنها هم به برکت اینکه به علم خداوند متصل هستند از این مضوع مطلع هستند .
فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ: با آنها در مورد آن سه نظر شبه آمیز مجادله و جرو بحث نکن [ به قول امروزی سربه سرشان مگذار بگذار در همان شک و نادانی خود همچنان باقی بمانند . ] [ ( زیاد با آنها در مورد تعداد واقعی اصحاب کل کل مکن بگذار همچنان در شک بمانند )
إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا : مگر در حدی مجادله کن که قرآن و وحی بدان اشاره کرده و به همان حد اکتفا کن و در مجادله تعمق نکن .
وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ : در مورد هیچ کدام از موارد سه گانۀ شبهه آمیز که بدان اشاره شد ( فیهم ) [تا می توانی ] طلب فتوا نکن
مِنْهُمْ أَحَدًا : و نه از احدی نظر خواهی کن [ تا می توانی در مورد تعداد واقعی آنها ( اصحاب کهف ) نه نظر بده و نه از احدی نظر خواهی کن .

بپرس