ایه 1 سوره نبا

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 1 سوره نبأ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ
(مردم) از چه خبر مهمی پرسش و گفتگو می کنند؟
درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟
درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟
آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال می کنند؟!
About what are they asking one another?

[ویکی اهل البیت] آیه 1 سوره نبا. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ
(مردم) از چه خبر مهمی پرسش و گفتگو می کنند؟
درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟
درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟
آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال می کنند؟!
About what are they asking one another?
Concerning what are they disputing?

پیشنهاد کاربران

عَمَّ یَتَساءَلُونَ1عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ2الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ 3
این 3 آیه از اولین آیه های سوره ی نبا هستند .
بنده عقیده دارم که قران بدون اهل بیت قابل تفسیر نیست . این سخن بنده دومعنی و وجه دارد : 1 - معانی اصلی و حقیقی آیات قرآن در پیش 14 معصوم هست . و آنها هستند که به دلیل پاکی خاص خود ( که خداوند فرموده آنها را پاک کرده ام آن هم پاک کردنی وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً ) و فرموده قران را هم فقط این افراد پاک شده از طرف من می توانند لمس و درک کنند لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ) 2 – دوما اگر اهلبیت را از قران جدا کنیم هیچ کس نمی تواند بسیاری از آیات قران را درک و معنی کند و تفسیر ها و ترجمه ها دربسیاری از آیات بی معنی و شبهه آمیز و مورد قبول عقل نخواهد بود. به عنوان مثال بسیاری از آیات سوره نور را اگر بخواهیم اهل بیت را در آن کنار گذاشته و معنی کنیم چیزی غیر قابل فهم و دور از عقل خواهد بود .
...
[مشاهده متن کامل]

علاوه بر روایات و احادثی که در این خصوص به دست ما رسیده بنده لزومی برای ذکر مجدد آن نمی بینم در زیر علاوه به آن احادیث و روایات دلایل خاص خودم را دارم که در زیر بدان اشاره می کنم .
الف ) دلیل اصلی بنده در اینجا مبنی بر اینکه مسئله ی مورد اختلاف که در خصوص آن اشخاص مورد پرسش قرار می گیرند مسئله قیامت نیست و بلکه شخص خاص هست ؛ موصول "الَّذی " می باشد. الذی یک موصل خاص می باشد که برای اشخاص ذی عقل به کار می رود . یعنی آنچه در مورد آن اختلاف می باشد یک شخص ذی عقل و انسان هست نه قیامت . ترجمه ی الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ را مترجمین معنی کرده اند : چیزی یا آنچه که در مورد آن اختلاف دارند . در حالی که با استناد به الذی به عنوان یک موصل خاص باید ترجمه می شد : "کسی که در مورد او اختلاف دارند " چون به روایت معصوم مترجمین دقت نکرده اند مجبور شده اند قوانین زبان عربی را زیر پا بگذارند تا معانی شان جور در بیاید .
موصول خاص شش قسم است سه تا از آن برای مونث و سه تا برای مذکر به کار می روند ( و فقط برای اشخاص ذی عقل به کار می روند . )
مذکر:
1 - مفرد : اَلّذی ( کسیکه – که
2 - مثنی : الذان - الذَّین ( دو کسی که )
3 - جمع : اَلّذین ( کسانیکه )
مونث :
1 - مفرد : اَلَّتی ( کسی که )
2 - مثنی : التان – الّتَین ( دو کی که )
3 - جمع : اَلَّاتی یا اَلَّلواتی ( کسانی که )
مآخذ :محمدی حمید ( 1371 ) زبان قرآن ( جلد اول دوره متوسطه ) ، انتشارات رودکی . صص 233 - 232.
اگر در اینجا منظور قیامت بود باید خداوند می فرمود : ما هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ ( ما موصول مشترک به معنی: چیزی که ( برای غیر عاقل ) به کار می رود .
ب ) دلیل دوم بنده احادیثی هست که از معصومین در این مورد به دست ما رسیده است .
ج ) دلیل سوم بنده به معجزات قران که در دل الفاظ آن پنهان هست برمی گردد در حروف ابجد حضرت علی ( ع ) با عدد 110 آمده است . و " عم " را هم اگر با حروف ابجد بنویسیم می شود 110
علی در حروف ابجد : ( ع= 70 ) ( ل = 30 ) ( ی= 10 ) در جمع می شود 110
عم در حروف ابجد : ( ع= 70 ) ( م = 40 ) در جمع می شود 110
ر ) دلیل چهارم بنده خود آیات قرآن هست در آیات دیگر قرآن به نبأ عظیم در سوره ص اشاره شده است در آیه 67 سوره ص آمده است قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیمٌ ( ص 67 ) و از هو می توان فهمید نبا عظیم یک انسان است و هیچ موقع عرب برای چیزهای بی جان مثل قیامت ضمیر هو بکار نمی برد .
د ) دلیل پنجم بنده این است که این سوره آخرین آیه اش این گونه تمام می شود . . . . وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا 40 . کافر در اینجا انکار کننده خداوند منظور نیست بلکه کسی است که ولایت آن حضرت را انکار می کند . تراب هم لقب حضرت علی ( ع ) می باشد . در روایات آمده است وقتی افراد در روز قیامت به جواب این اختلاف دست می یابند یعنی حقیقت برایشان روشن می شود از شدت حسرت می گویند کاش من خاک بودم . یعنی اینکه کاش شیعه ی علی ( ع ) بودم .
ج : از یَتَساءَلُونَ می توان دریافت نمود که این پرسش و جر و بحث مدت طولانی ادامه خواهد یافت .
س ) یَتَساءَلُونَ در باب تفاعل می باشد و یکی از معانی یَتَساءَلُونَ که با ورود به این این باب به خود می گیرد غرض ورزی و عمد در عدم پذیرش با وجود دانستن حقیقت می باشد . یعنی این اشخاص حقیقت را می دانند ولی باز هم در روی جواب ایستادگی و جبهه می گیرند به عنوان مثال وقتی گفته می شود تَجاهَلَ حَسَنٌ یعنی ( حسن خود را به نادانی زد )
م ) ُمخْتَلِفُونَ این کلمه ریشه اش می شود ( خلف : جانشین شد ) خداوند به شکل پوشیده و کنایه آمیز می خواهد بفرماید این اختلاف در چه موردی هست . اصلا در اینجا مختلفون به معنی "با هم اختلاف دارند" نیست بلکه به معنی " عمداً در بین خودشان اختلاف ایجاد می کنند " می باشد . آنکه ایشان در مورد او اختلاف دارند و در این اختلاف اندازی غرض و عمدی در کار است.
البته باید دقت داشته باشیم که قرآن ظاهر و باطنی دارد و در ظاهر این خبر عظیم می تواند قیامت و رستاخیز و. . . باشد و در باطن چیزی دیگر باشد . بنده دلایلی دارم که خداوند با توجه به آن دلایل نمی خواهد پوست کنده و واضح مطالب را به ما بگوید یکی از این دلایل این است که ما در این دنیا داریم امتحان می دهیم و خداوند به عنوان یک معلم در این کلاس درس فقط نمونه سوال به دانش آموزان ارائه می کند و اصل سوال را نمی خواهد فاش کند . ( باقری )

بپرس