ایه 1 سوره انسان

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 1 سوره انسان. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ هَلْ أَتَیٰ عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئًا مَذْکُورًا
آیا بر انسان روزگارانی نگذشت که چیزی هیچ لایق ذکر نبود؟
آیا بر انسان زمانی از روزگار گذشت که چیزی در خور ذکر نبود؟
آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!
هرآینه بر انسان مدتی از زمان گذشت و او چیزی در خور ذکر نبود.
آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!
Has there come upon man a period of time when he was not a thing mentioned?
Has there not been over Man a long period of Time, when he was nothing - (not even) mentioned?

پیشنهاد کاربران

انسان ( منجمله نبات و حیوان ) در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان، علاوه بر جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی، دارای نفس مجرد هم میباشد یعنی من. نفوس مجرد یا من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) برای اولین بار بهنگام بسته شدن نطفه در رحم مادر از ترکیب نیمی از منِ پدر و نیمی از منِ مادر آفریده نمی شوند بلکه کلیه ی نفوس یا من های افراد انسانی ( منجمله نفوس یا من های کلیه ی نباتات و حیوانات ) در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت و یا همین عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست و یا محتوای این گیتی یا کیهان و یا این جهان ( محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی از نفس مجرد یا منِ واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی آفریده شده و از جاودانگی بر خوردار گردیده اند و نه از نفس مجرد یک موجود خیالی - اوهامی به نام آدم ملقب به ابوالبشر و اخیرا تحت عنوان آبّا به شکل آبابا یا بابای آسمانی حضرات موسا و ایسا و محمّد حکیمان دینی اقوام یهود و عرب. نفس مجرد یا من هر فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) قبل از بسته شدن نقطه در رحم مادر در این طبیعت و دنیا در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی در خواب سنگین، ژرف و شیرین بسر می برده و بموازات آن در طی حالت برزخ به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل بیکران وی از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی ( روئیایی ) با همان کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار بوده و در لحظه بسته شدن نطفه در همان زمان بسیار کوتاه و در همان مکان بسیار کوچک از خواب سنگین و ژرف و شیرین بیدار میگردد و از آن لحظه به بعد مشاهده و تجربه عشق و زندگی دنیوی اش شروع میشود تا اینکه در لحظه کالبد یا تن و یا بدن تثلیثی مادی روانی روحی دوباره در نفس مجرد یا من واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی به خواب سنگین و ژرف و شیرین فرو میرود و مجددا از همان مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی با همان کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار میگردد و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی. آنهم در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) هر بار تا لحظه ی بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》که یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد. هدف حرکت دایره وار این طبیعت بهمراه کلیه ی تار و پود های کثیر یا فراوان و گوناگون زنده و غیر زنده ( یا بطور کلی محتوای این گیتی یا کیهان و یا این جهان ) در پایان هرکدام از سفر های مقطعی، نزولی و صعودی ( مجموعا به تعداد کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ضروری و واقعی و یا به عبارتی دیگر به تعداد کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها و یا به بیانی دیگر به تعداد کلیه ی مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی ) همیشه بازگشت به همان نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی یا اولیه می باشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الاهی بر اساس حکمت های موسائی - تورائی ؛ ایسائی - ایوانگلیئی ( انجیلی ) ؛ هندوئی و بودائی - وِدائی و اوپانیشادی ؛ زرتشتی - اوستائی و سرانجام محمّدی - قرآنی و اعم و ذالک.
...
[مشاهده متن کامل]

خدای حقیقی و واقعی یعنی هستی یا وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران، اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار که در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و جلوه یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی و برزخ خاص و ویژه خویش می باشند و لذا هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. در عوض خدای دینی فقط یک لفظ، یک کلمه، یک واژه، یک مفهوم و یک ایده با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری بیش نبوده و نمیباشد که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود داشتن یا موجود بودن این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند را بدرد نیاورده باشد، یاد کلام های پُر بهای بعضی از پیشینیان خردمند در این باره شاید بی جا نباشد.
به قول حکیم عمر خیام حدود هزار سال پیش از ما:
در دایره ای که آمدن و رفتن ماست/
او را نه بدایت و نه نهایت پیداست/
به قول یکی از ما حدود هزار سال بعد از خیام :
ز جمله آمدگان و رفتگان و باز آمدگان بر روی این راه یا جاده دایره وار و بسی دور و دراز/ باز آمده ای کو تاکنون کین چنین ساده و روش و باز به خیام و دیگران گفته بوده باشد راز/؟.
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف و عشق تو ای یار ای پروردگار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بی نهایت تو ای آفریدگار/.
این سفر فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی طی میشود یعنی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و نه از راه ها و نه به روش های دیگری از قبیل گردش روان یعنی تناسخ و حلول یا قبض و جدائی روح از بدن به اصطلاح مادی و یا پریدن جان شیرین از قفس به اصطلاح تنگ خاکی بهنگام فرا رسیدن لحظه ی مرگ.

بپرس