اینیاتسیو سیلونه ( به ایتالیایی: Ignazio Silone ) ، ( زادهٔ ۱ مهٔ ۱۹۰۰ – درگذشتهٔ ۲۲ اوت ۱۹۷۸ ) از نویسندگان معاصر ایتالیا بود که در روستای «پِشینا» از بخش «اَبروتزو» به دنیا آمد.
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر راه مستقلی در پیش گرفت. سیلونه که در ۲۱ سالگی به حزب کمونیست ایتالیا پیوسته بود، شش سال بعد، پس از بازگشت از شوروی و تحت تأثیر مشاهدات عینی اش از آن حزب خارج شد و راهی مستقل در پیش گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
سیلونه که سال ها از پیشگامان مبارزه با فاشیسم بود، به نیکی دریافته بود که دغدغهٔ احزاب کمونیست برقراری دمکراسی نیست و درافتادن آنها با فاشیست ها نیز نه به خاطر عشق به دمکراسی بلکه صرفاً به خاطر دشمنی با فاشیسم بوده است. گاهی نیز در این میان چنان مرز فاشیسم و کمونیسم از میان می رود که به گفتهٔ سیلونه: «منطق «مخالفت به هر قیمت» بسیاری از کمونیست های سابق را از مواضع اولیه شان دور کرده و حتی برخی از آنان را به فاشیسم کشانده است. »
مخالفت کمونیست ها با دمکراسی پارلمانی که به زعم آنها «مهم ترین مانع در راه انقلاب پرولتری» بود، از میان بردنش گامی به جلو محسوب می شد. با چنین راهبردی است که «در یکی از نشریات رسمی کومینترن به نام «مبادلات بین المللی»، با کمال وضوح از پیدایش نازیسم به عنوان قدمی به سوی انقلاب پرولتری نام برده شد، زیرا نازیسم هرگونه امید واهی به دمکراسی را از صحنهٔ سیاست آلمان می زدود. »
در هنگامهٔ ظهور فاشیسم به همراه «آنتونیو گرامشی» به مقابله با آن برخاست و به عنوان یکی از فعالان جنبش مقاومت ایتالیا نام و آوازه اش پیچید. در ۱۹۳۰ به خاطر فعالیت هایش مجبور به ترک وطن و مهاجرت به سوئیس شد. در آنجا بود که بسیاری از شاهکارهایش مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گل های کاملیا» خلق کرد و مبارزاتش را علیه فاشیسم ادامه داد. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
• فونتامارا ( ۱۹۳۱ )
• نان و شراب ( ۱۹۳۷ )
• مدرسهٔ دیکتاتورها یا مکتب دیکتاتورها ( ۱۹۳۸ )
• دانهٔ زیر برف ( ۱۹۴۰ )
• خروج اضطراری ( ۱۹۵۱ )
• یک مشت تمشک ( ۱۹۵۲ )
• خروج اضطراری ( ۱۹۶۵ ) با ترجمهٔ مهدی سحابی
• ماجرای یک پیشوای شهید ( یا همان ماجرای یک مسیحی فقیر ترجمهٔ محمد قاضی )
• راز دل لوکا ( ترجمه بهمن رییسی دهکردی ) انتشارات آزادمهر - تهران - ایران ۱۳۸۹
• روباه و گلهای کاملیا، ترجمه بهمن فرزانه
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر راه مستقلی در پیش گرفت. سیلونه که در ۲۱ سالگی به حزب کمونیست ایتالیا پیوسته بود، شش سال بعد، پس از بازگشت از شوروی و تحت تأثیر مشاهدات عینی اش از آن حزب خارج شد و راهی مستقل در پیش گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
سیلونه که سال ها از پیشگامان مبارزه با فاشیسم بود، به نیکی دریافته بود که دغدغهٔ احزاب کمونیست برقراری دمکراسی نیست و درافتادن آنها با فاشیست ها نیز نه به خاطر عشق به دمکراسی بلکه صرفاً به خاطر دشمنی با فاشیسم بوده است. گاهی نیز در این میان چنان مرز فاشیسم و کمونیسم از میان می رود که به گفتهٔ سیلونه: «منطق «مخالفت به هر قیمت» بسیاری از کمونیست های سابق را از مواضع اولیه شان دور کرده و حتی برخی از آنان را به فاشیسم کشانده است. »
مخالفت کمونیست ها با دمکراسی پارلمانی که به زعم آنها «مهم ترین مانع در راه انقلاب پرولتری» بود، از میان بردنش گامی به جلو محسوب می شد. با چنین راهبردی است که «در یکی از نشریات رسمی کومینترن به نام «مبادلات بین المللی»، با کمال وضوح از پیدایش نازیسم به عنوان قدمی به سوی انقلاب پرولتری نام برده شد، زیرا نازیسم هرگونه امید واهی به دمکراسی را از صحنهٔ سیاست آلمان می زدود. »
در هنگامهٔ ظهور فاشیسم به همراه «آنتونیو گرامشی» به مقابله با آن برخاست و به عنوان یکی از فعالان جنبش مقاومت ایتالیا نام و آوازه اش پیچید. در ۱۹۳۰ به خاطر فعالیت هایش مجبور به ترک وطن و مهاجرت به سوئیس شد. در آنجا بود که بسیاری از شاهکارهایش مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گل های کاملیا» خلق کرد و مبارزاتش را علیه فاشیسم ادامه داد. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
• فونتامارا ( ۱۹۳۱ )
• نان و شراب ( ۱۹۳۷ )
• مدرسهٔ دیکتاتورها یا مکتب دیکتاتورها ( ۱۹۳۸ )
• دانهٔ زیر برف ( ۱۹۴۰ )
• خروج اضطراری ( ۱۹۵۱ )
• یک مشت تمشک ( ۱۹۵۲ )
• خروج اضطراری ( ۱۹۶۵ ) با ترجمهٔ مهدی سحابی
• ماجرای یک پیشوای شهید ( یا همان ماجرای یک مسیحی فقیر ترجمهٔ محمد قاضی )
• راز دل لوکا ( ترجمه بهمن رییسی دهکردی ) انتشارات آزادمهر - تهران - ایران ۱۳۸۹
• روباه و گلهای کاملیا، ترجمه بهمن فرزانه