اینه دار


معنی انگلیسی:
mirror-holder

لغت نامه دهخدا

( آینه دار ) آینه دار. [ ی ِ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) آنکه آینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن در آن بینند :
ای آفتاب آینه دار جمال تو
مشک سیاه مجمره گردان خال تو.
حافظ.
|| سرتراش. گرّای. سلمانی. گرّا. تانگول. تونکو. موی تراش. موی ستر. حلاق. مُزَیِّن. || توسعاً، دلاک. حجام.

فرهنگ فارسی

( آینه دار ) ( اسم صفت ) ۱ - آنکه آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن را در آن بینند . ۲ - سر تراش سلمانی گرای دلاک حجام .

فرهنگ عمید

( آینه دار ) ۱. آن که آیینه پیش روی کسی نگه دارد تا چهرۀ خود را در آن ببیند.
۲. آرایشگر، سلمانی.

پیشنهاد کاربران

به کسی گویند که کارش ارایشگری است و این کلمه از اینکه کسی ب عنوان نگه دارنده اینه استفاده شده است میاید

بپرس