اینجانب

/~injAneb/

برابر پارسی: من

معنی انگلیسی:
i [in formal usage]

لغت نامه دهخدا

اینجانب. [ جا ن ِ ] ( ق مرکب ، ضمیر مرکب ) ( مرکب از: این + جانب ) این طرف. این سو. ( فرهنگ فارسی معین ). این کنار و این طرف. ( ناظم الاطباء ) || ضمیر شخص متکلم یا نویسنده از خود بدین کلمه تعبیر آورد. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - این طرف این سو . ۲ - ( اسم ) شخص متکلم یا نویسنده از خود بدین کلمه تعبیر آورد . توضیح (این جانبه ) با افزودن هائ تا ئنیث بکلم. (این جانب ) چنانکه در بعض اعلانها دیده شده است از غلطهای فاحش است .

فرهنگ معین

(نِ ) [ فا - ع . ] ۱ - (ق . ) این طرف ، این سو. ۲ - (اِمر. ) شخص متکلم یا نویسنده از خود بدین کلمه تعبیر آورد.

پیشنهاد کاربران

من، این تن
به جای اینجانب در نوشتار از کلمات حقیر و بنده و من نیز برای تکراری نشدن کلمه میتوان استفاده نمود
این خود نامبرده ( حسن ذریه امن )
این خودنامیده ( حسن ذریه امن )
واژه اینجانب آمیغی از این پارسی و جانب تازی هست که بهتر است بجای اینجانب از واژه پارسی اینجایگه بهره ببریم ک هتا تیمور لنگ در نامه پارسی خود به شاه فرانسه خود را بجای اینجانب ، اینجایگه نامیده است
اینجانب/این جانبه:
اینجانب ترکیبی از این فارسی و جانب عربیاست و فقط مصطلح فارسی زبانان است بنابراین ترکیب اینجانبه غلط است و زن و مرد هر دو می توانند اینجانب بگویند.
فعلی که بعد از اینجاب می آید قاعدتاً به صیغه سوم شخص مفرد است:" اینجانب معتقد است که. . . " اما به صیغه اول شخص مفرد نیز صحیح است. " اینجانب معتقدم که. . . "
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۲. )

این تن

بپرس