این طور

/~intowr/

برابر پارسی: اینگو نه، اینجور، ایدون، اینگونه، نه اینگو | اینگونه، اینجور اینگونه

معنی انگلیسی:
thus, in this method, (in) this way

لغت نامه دهخدا

این طور. [ طَ / طُو ] ( ق مرکب ) چنین. اینچنین. ( فرهنگ فارسی معین ).
- که اینطور ؛ در موردی گویند که مطلبی بر خلاف رضا شنیده باشند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

چنین اینچنین. یا که این طور. در موردی گویند که خبر یا مطلبی بر خلاف رضا شنیده باشند .

فرهنگ معین

(طُ ) [ فا - ع . ] (ق مر. ) چنین ، اینچنین . ،که ~ در موردی گویند که خبر یا مطالبی برخلاف رضا و میل شنیده باشند.

مترادف ها

so (قید)
بنابراین، پس، همینطور، انقدر، چنان، همچنان، چنین، چندین، بهمان اندازه، چندان، اینقدر، بقدری، این طور، همچو، همینقدر، از انرو، باین زیادی

thus (قید)
بنابراین، پس، چنان، چنین، این طور، بدین گونه، بدینسان، بدین معنی که، از این قرار

such (قید)
چنان، چنین، این طور

فارسی به عربی

مثل هذا
لذا , هکذا

پیشنهاد کاربران

درنوع خود خوب است
چنین / اینچنین ( این طور را باید سر هم نوشت: �اینطور، �اینگونه�، �اینچنین� )
نمونه:
اینطور به نظر می رسد که . . . ــــــ> چنین بدیده می آید که . . .
برخی با دانش کم بجای سره کردن پارسی بسیاری واژگان پارسی را نابود کرده اند
واژه اینطور، ایطور پارسیه از ریشه ای
ایتون، پارسیه ساسانی
واک ن در پایان بسیاری از واژه های پارسیه نو به، ر، ورتیده میشود ( تغیر میکند )
...
[مشاهده متن کامل]

مانند آشین که آشیر گویند
گون شده جور، اینگون، اینجور، گوناگون، جوراجور
اینطور ، اینتور یک واژه پارسیه

بدینسان
نوعی اصطلاح
اینگونه، بدین سان، به این حالت

بپرس