این جهان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مولانا در مقدمه دفتر ششم مثنوی معنوی بر این باور بوده که این جهان ( مادی و فانی ) در مقایسه با آن جهان ( معنوی و باقی ) از سر حقارت و شرمساری دائم در جهش و پرش است. اما نتوانسته است که چگونگی این پرش ها و هدف از این جهش ها را شرح و توضیح دهد. زیرا در عصر وی هنوز نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض محتوای گیتی یا کیهان و یا جهان کشف نشده بود. لذا از این لحاظ که مولانا این جهانِ جَهان را در مقایسه با آن جهانِ لا جَهان ( باقی و پایدار ) حقیر و شرم سار پنداشته است هیچ انتقادی بر افکار و خیالات وی جایز نمی باشد. اما پیروان عرفان دینی وی ، شاید مفید باشد که عوعو کنان در صدد گاز گرفتن پای شتران کاروان علمی امروز و آینده نباشند. اگر او خود و انبیا و اولیای دینی را مانند کوزه هایی وصل شده به دریای معنویت حق تعالی می پنداشته، امروز میتوان کل معرفت وحیانی را چون قطره ای نظمی پنداشت در اقیانوس نثری شناخت علمی.
... [مشاهده متن کامل]
چند بیت شعر کودکانه با اقتباس :
آفریدگار کائنات نیافریده ست ما را بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مارا وان هم نه سان ماریا مادر ایسا یا مریم عذرا/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/ تا سهیم گرداند و شریک نماید در عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خویش مارا/ لذا شیخا گر خود نمی خواهی دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دینوی در همین جا و حال درین زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد انشاالله کلیه سعادت های برزخی و اُخروی در لازمان و لامکان/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب کودکانه این حکیم ناچیز نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/ باده های درد آلود دنیوی چون خسرو و شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، شمس و جلال تان کند/ گر صافی و برزخی و ملکوتی گردد وانگه فقط این کودک دادند و خدا که چون و مون تان کند/ باز آمد تا ایسا وار صلیب بر دوش دوباره بسوی تپه ی گُل گاتا تازد / وان جا بر فراز صلیب لرزه بر اندام تمپل و معبد اندازد/ تا پس از فرو پاشی و خاک شدن ظرف سه روز آن را دوباره از نو سازد/ در این تمثیل گر منظور از تمپل و معبد کالبد ایسا بوده باشد/ این جهان نه تنها تجلی صفات و اسمای حق تعالی بلکه خودِ خدا باشد/ این جهان چه باشد با این همه وسعت و گسترش و فراخی در بین جهان های بیشمار / جز قطره ناچیزی جاودانه گرفتار در بطن هستی یا وجود بیکران آفریدگار / خدای حقیقی نه حق تعالی عارفان این دنیا را هر هفت دور یکبار دوباره در مداری برتر از نو سازد/ نه فقط این دنیا بلکه هفت دنیا را هر هفت دور یکبار دو باره در مداری برتر از نو سازد/
هدف از این حرکت نوسانی و جهشی و دایره وار بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الاهی بر اساس حکمت های موسائی و ایسائی و محمّدی و غیره و غیره.
... [مشاهده متن کامل]
چند بیت شعر کودکانه با اقتباس :
آفریدگار کائنات نیافریده ست ما را بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مارا وان هم نه سان ماریا مادر ایسا یا مریم عذرا/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/ تا سهیم گرداند و شریک نماید در عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خویش مارا/ لذا شیخا گر خود نمی خواهی دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دینوی در همین جا و حال درین زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد انشاالله کلیه سعادت های برزخی و اُخروی در لازمان و لامکان/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب کودکانه این حکیم ناچیز نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/ باده های درد آلود دنیوی چون خسرو و شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، شمس و جلال تان کند/ گر صافی و برزخی و ملکوتی گردد وانگه فقط این کودک دادند و خدا که چون و مون تان کند/ باز آمد تا ایسا وار صلیب بر دوش دوباره بسوی تپه ی گُل گاتا تازد / وان جا بر فراز صلیب لرزه بر اندام تمپل و معبد اندازد/ تا پس از فرو پاشی و خاک شدن ظرف سه روز آن را دوباره از نو سازد/ در این تمثیل گر منظور از تمپل و معبد کالبد ایسا بوده باشد/ این جهان نه تنها تجلی صفات و اسمای حق تعالی بلکه خودِ خدا باشد/ این جهان چه باشد با این همه وسعت و گسترش و فراخی در بین جهان های بیشمار / جز قطره ناچیزی جاودانه گرفتار در بطن هستی یا وجود بیکران آفریدگار / خدای حقیقی نه حق تعالی عارفان این دنیا را هر هفت دور یکبار دوباره در مداری برتر از نو سازد/ نه فقط این دنیا بلکه هفت دنیا را هر هفت دور یکبار دو باره در مداری برتر از نو سازد/
هدف از این حرکت نوسانی و جهشی و دایره وار بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین می باشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الاهی بر اساس حکمت های موسائی و ایسائی و محمّدی و غیره و غیره.