ایماژ


برابر پارسی: انگاره

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) نقش ، انگاره ، تصویر ذهنی .

پیشنهاد کاربران

ایماژ انگاره فرد است از پدیده
جواب این سوال که این واقعیت را به چه مانند می کنی ؟
فرض کنیم آن پدیده � هستی و حیات� باشد
ایماژ فقهیون به هستی �بازار� است و بعضی ها در تجارتشان زیانکارند
ایماژ عرفا� پرنده در قفس� مرغ باغ ملکوتم نیم ام از عالم خاک / چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ایماژ یعنی انگاریدن ذهن هر کس از پدیده ای خاص ، جواب این سوال که این پدیده در ذهن تو به چه می ماند ؟
مثلاً ایماژ فقهیون از هستی � بازار� است هستی و حیات را مانند بازار می دانند که بعضی ها در آن بازنده هستندو در تجارتشان زیان می بینند ، ایماژ هستی شناسانه عرفا� پرنده در قفس� هست . . . مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک/ چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم و . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

بنده فیلمنامه نویسم. معمولا مفهوم این واژه در اصول و قوانین نویسندگی یعنی پدیده تخیلی در ذهن و تصویر کردن آن. اینجور مواقع ما نویسنده میگیم مغزمون ایماژ کرد. یعنی با دیدن اولین صحنه قوه تخیلمون میره سمت داستانی بزرگ تر
بهترین جواب و مفهوم کلمه را آقای میلاد جمیلی ثبت کرده اند . . . ضمن اینکه دکتر الهی قمشه ای هم به همچین مفهوم و معنی اشاره نموده اند
ایماژ برابر با Image همان تصویر یا صورت ذهنی یک پدیده است که به وسیله قوه تخیل ایجاد می گردد. این تصویر می تواند به شکل بازآفرینی یک شی بدون حضور آن در ذهن و یا خلق و ترکیب شده چند تصویر به وسیله قدرت
...
[مشاهده متن کامل]
ترکیب قوه خیال در ذهن نقش ببندد. این دو نوع ایماژ در حالت اول به وسیله خیال بازتولیدی و در حالت دوم توسط خیال تولیدی ایجاد می گردد. مترجمان واژه ایماژ را گاهی به خیالینه ( مصطفی ملکیان ) و گاهی به پی انگاره ( میر شمس الدین ادیب سلطانی ) ترجمه کرده اند.

تصور پدیده
ایماژ به معنای توصیفِ با دقت و همراه با جزئیات پدیده ها است
حقیقت هر چیز یا شی در عالم معنا باطن و تجرید
صور خیال
تصور - خیال - روئیا

بپرس