ایلخانی

/~ilxAni/

لغت نامه دهخدا

ایلخانی. ( ص نسبی ) منسوب به ایلخان. ( فرهنگ فارسی معین ). || عنوان سلاطین مغول ایران. ( فرهنگ فارسی معین ). نام سلسله ای که در ایران سلطنت کردند از مغولان. || ( حامص ) ایلخان بودن. مقام و رتبه ایلخان. ( فرهنگ فارسی معین ). || رئیس ایل. ( یادداشت بخط مؤلف ). ایل خان.

فرهنگ فارسی

ایلخان بودن مقام و رتب. ایلخان

مترادف ها

patriarch (اسم)
سالار، شیخ، رئیسه خانواده، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، پدرشاه، رئیس خانواده

فارسی به عربی

اب

پیشنهاد کاربران

دوستان پدر بزرگ پدرم نامش ایلخان بوده، و پدر بزرگم به پدرم تعریف میکردکه، ما از نسل مغول هستیم، حالا من چطور شجره نامه خودم رو بدست بیارم
من چطور شجره نامه خودم رو پیدا کنم، پدر بزرگ پدرم نامش ایلخان بوده و پدر بزرگم به پدرم تعریف میکرد که ما از نسل مغولها بودیم، ، حالا چطور شجره نامه خودم رو بدست بیارم
سلام و درود
ایلخان لقبی هست که به رئیس ایل داده می شود. برای مثال قوم بختیاری دارای دو ایل هفت لنگ و چهار لنگ می باشد، به رئیس یا خوان کل ایل ایلخان می گفتند. افرادی ازجمله حسین قلی خان ایلخانی که رئیس ایل بختیاری در زمان قاجار بوده.
...
[مشاهده متن کامل]

متاسفانه امروزه شاهد آن هستیم که بعضی از افراد این لقب را به خوانین طایفه خود نسبت می دهند که اشتباه است. خان طایفه با خان کل ایل تفاوت دارد. و به خان یک طایفه یا حتی یک باب از طایفه ایلخان گفته نمی شود.
با تشکر

ایلخان بالاترین مقام حکومتی دراقوام. بختیاری. مغول.
قشقایی. راایلخان میگفتند. وتنهاواژه ایلخان فقط دربین
این اقوام بکارمیرفت.
ایلخانان مغول
ایلخانان بختیاری
ایلخانان قشقایی
کلمه ایلخان معادل کلمه شاه. امپراطور. حاکم. و. . . است.

دومعنی میده 1 - یه رییس کوچک که تابع یه رییس بزرگتره
2 - به معنی رییس یاخان ایل
وهمچنین درایل قشقایی وبختیاری به عنوان یک رتبه ومقام مهم به حساب می اید.
یک رئیس که تابع یک رییس بزرگترباشد
یک درجه ومقام مهم درایل بختیاری وقشقایی

بپرس