ایلجار

/~iljAr/

لغت نامه دهخدا

ایل جار. ( اِ مرکب ) هنگامه و غوغا و اجتماع خاصه از مردم ده. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

الجار:اجتماع عده زیادی ازرعایابرای انجام کاری
( اسم ) ۱ - مردمانی که بیستگانی خوار نباشند و بحمیت وطن در مقابل دشمن بمدافعه پردازند و با لشکر ملوک همداستان شوند . ۲ - اجتماع گروه بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری .

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِ. ) = الجار: گردهمایی رعایا برای انجام کاری .

فرهنگ عمید

اجتماع عدۀ بسیاری از رعایا برای انجام دادن کاری.

پیشنهاد کاربران

ایلجار: گردهمایی کثیری ازمردم به طرفداری از کسی. اجتماع گروه زیادی از افراد برای پیشبرد کاری
نمونه:ونه نیز پشت وپی سری که بتواند ایلجار فراهم آورد. ( کلیدر ج۶ص۱۹۱۰ )
محمدجعفر نقوی

بپرس