ایلاع

لغت نامه دهخدا

ایلاع. ( ع مص ) آزمند کردن. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حریص گردانیدن. ( مؤید الفضلا ). تحریص. سخت حریص کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || برانگیختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ( ناظم الاطباء ). به ولع آوردن. اذآر. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

آزمند کردن

پیشنهاد کاربران

ایلاء در لغت به معنای مطلق قسم خوردن است، خواه مقصود عدم نزدیکی با زن باشد، خواه امر دیگری. در اصطلاح شریعت، ایلاء به معنای سوگند خوردن شوهر به منظور همبستر نشدن با زنش به مدت چهار ماه است، خواه سوگند به خداوند باشد و یا این که نزدیکی با زنش را به امری تعلیق کرده باشد که انجام آن مشکل گردد

بپرس