ایلات و طوایف سقز از دیرباز در مناطق مختلف این شهرستان ساکن بوده و زندگی می کرده اند. شهرستان سقز از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی یک منطقه کشاورزی است و دارای آب وهوای معتدل مدیترانه ای بوده و چراگاه ها و کوه ها و دشتها و مراتع درجه یک و دوی آن بخصوص در منطقه سرشیو، خورخوره که در کمتر نقاطی از ایران وجود دارد، برای پرورش احشام و دامپروری و دامداری مساعد می باشد. روی این اصل که زندگی مردم اولا در نقطه مرزی و حساس ایران واقع شده و در ثانی اقتصاد جامعه متکی بر کشاورزی و دامداری بوده است، در طول تاریخ کم کم ایلات منطقه ایجاد و گسترش پیدا کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
طوایف و قبایل در اطراف و بخشهای سقز از قدیم الایام زندگی می کرده اند و آنها برای خود دارای نیروی کار آزموده و سازمان ایلی بودند. چراکه برای ارتزاق خود و چرای احشام حتی بارها ناچار به جنگ و درگیری با قبایل و عشایر کردستان عراق بویژه ایل جاف بودند که در تاریخ این منطقه جنگ بین قبیله فیض الله بیگی و ایل جاف مشهور می باشد. ایل جاف یکی از بزرگترین ایلات کردنشین است که در عراق و ایران زندگی می کنند اما تا عصر محمد رضا شاه عموم جافهای ایران و عراق از سرکرده و سازمان ایلی واحدی اطاعت می کردند و زندگی آنان بیشتر از راه دامداری و دامپروری تأمین می شد؛ لذا ناچار بودند در بهاران گوسفندان خود را به مناطق سرشیو و خورخوره سقز بیاورند. از روسای جاف می توان عثمان پاشا را نام برد که شخصی بود دانشمند سخی طبع و مقتدر و از دربار عثمانی لقب پاشائی را داشته و پسران او طاهر بگ جاف و احمد مختار بگ جاف هر دو از شعرای بزرگ و پرآوازه کردستان بودند و مادرشان بنام عادله خاتون ریاست ایل جاف را داشته که از جانب ملکه انگلستان عنوان و لقب «بهادر» داشته است و دربارهٔ او می توان در کتاب کرد و ترک و عرب نوشته افسر انگلیسی ادموند بترجمه ابراهیم یونسی مطالب بسیار خواند. اما در چهار طرف سقز قبایل و عشایری بودند که آنها نیز سازمان یافته و هر کدام از رئیس خود اطاعت می کردند که روسای آنان معمولاً مالک و صاحب آبادیهای منطقه بوده و اختیار تام داشته اند. این قبایل و عشایر در حال حاضر نیز هستند اما اینک بافت زندگی آنان تغییر نموده و به شهرنشینی روی آورده اند.
عشایر گورک که رئیس آنان علی آقا جوانمردی بود او بهمراه برادر خود رسول آقاجوانمردی پس از سقوط جمهوری مهاباد اعدام گردید و پسرش محمد جوانمردی بریاست قبیله رسید. محمد جوانمردی فردی بود شجاع و چند بار نیز علیه حکومت شاه اقدام به شورش کرد که هر بار از چنگ مأمورین گریخته و هرگز گرفتار نشد. اما برادرش حسن آقا جوانمردی مدت زیادی بجرم فعالیت سیاسی در سالهای ۴۶ و ۴۷ زندانی بود. محمد آقا به عراق گریخته بود که با پا در میانی سناتور محمد عباسی دهبکری در زمان تصدی فرماندهی ژاندارمری کل کشور از سوی سرتیپ مالک فرمان تأمین به امضا شاه را در مرز ایران و عراق به وی تحویل دادند و به محل زندگی خود در روستای تموته بازگشت. اما سرانجام در تصادف رانندگی مجروح و سال بعد در بیمارستان بستری شد و ظاهراً بعلت عمل آپاندیس بطرز مشکوکی جان سپرد. برادرش حسن آقا نیز در اوایل انقلاب اسلامی از سوی یکی از گروه های سیاسی بقتل رسید. پس از انقلاب اسلامی دو پسر محمد آقا به اسامی امیر واحد جوانمردی به طرفداری از انقلاب اسلامی توسط همان گروه های سیاسی کشته شدند. عشایر گورک با نامهای خانوادگی جوانمردی، محمودی، قادری، محمدی، عزیزی و خدری در مرکز و نواحی غربی و جنوبی این شهرستان زندگی می کنند.
... [مشاهده متن کامل]
طوایف و قبایل در اطراف و بخشهای سقز از قدیم الایام زندگی می کرده اند و آنها برای خود دارای نیروی کار آزموده و سازمان ایلی بودند. چراکه برای ارتزاق خود و چرای احشام حتی بارها ناچار به جنگ و درگیری با قبایل و عشایر کردستان عراق بویژه ایل جاف بودند که در تاریخ این منطقه جنگ بین قبیله فیض الله بیگی و ایل جاف مشهور می باشد. ایل جاف یکی از بزرگترین ایلات کردنشین است که در عراق و ایران زندگی می کنند اما تا عصر محمد رضا شاه عموم جافهای ایران و عراق از سرکرده و سازمان ایلی واحدی اطاعت می کردند و زندگی آنان بیشتر از راه دامداری و دامپروری تأمین می شد؛ لذا ناچار بودند در بهاران گوسفندان خود را به مناطق سرشیو و خورخوره سقز بیاورند. از روسای جاف می توان عثمان پاشا را نام برد که شخصی بود دانشمند سخی طبع و مقتدر و از دربار عثمانی لقب پاشائی را داشته و پسران او طاهر بگ جاف و احمد مختار بگ جاف هر دو از شعرای بزرگ و پرآوازه کردستان بودند و مادرشان بنام عادله خاتون ریاست ایل جاف را داشته که از جانب ملکه انگلستان عنوان و لقب «بهادر» داشته است و دربارهٔ او می توان در کتاب کرد و ترک و عرب نوشته افسر انگلیسی ادموند بترجمه ابراهیم یونسی مطالب بسیار خواند. اما در چهار طرف سقز قبایل و عشایری بودند که آنها نیز سازمان یافته و هر کدام از رئیس خود اطاعت می کردند که روسای آنان معمولاً مالک و صاحب آبادیهای منطقه بوده و اختیار تام داشته اند. این قبایل و عشایر در حال حاضر نیز هستند اما اینک بافت زندگی آنان تغییر نموده و به شهرنشینی روی آورده اند.
عشایر گورک که رئیس آنان علی آقا جوانمردی بود او بهمراه برادر خود رسول آقاجوانمردی پس از سقوط جمهوری مهاباد اعدام گردید و پسرش محمد جوانمردی بریاست قبیله رسید. محمد جوانمردی فردی بود شجاع و چند بار نیز علیه حکومت شاه اقدام به شورش کرد که هر بار از چنگ مأمورین گریخته و هرگز گرفتار نشد. اما برادرش حسن آقا جوانمردی مدت زیادی بجرم فعالیت سیاسی در سالهای ۴۶ و ۴۷ زندانی بود. محمد آقا به عراق گریخته بود که با پا در میانی سناتور محمد عباسی دهبکری در زمان تصدی فرماندهی ژاندارمری کل کشور از سوی سرتیپ مالک فرمان تأمین به امضا شاه را در مرز ایران و عراق به وی تحویل دادند و به محل زندگی خود در روستای تموته بازگشت. اما سرانجام در تصادف رانندگی مجروح و سال بعد در بیمارستان بستری شد و ظاهراً بعلت عمل آپاندیس بطرز مشکوکی جان سپرد. برادرش حسن آقا نیز در اوایل انقلاب اسلامی از سوی یکی از گروه های سیاسی بقتل رسید. پس از انقلاب اسلامی دو پسر محمد آقا به اسامی امیر واحد جوانمردی به طرفداری از انقلاب اسلامی توسط همان گروه های سیاسی کشته شدند. عشایر گورک با نامهای خانوادگی جوانمردی، محمودی، قادری، محمدی، عزیزی و خدری در مرکز و نواحی غربی و جنوبی این شهرستان زندگی می کنند.