ایقاق

لغت نامه دهخدا

ایقاق. ( مغولی ، اِ ) هرزه گوی. ( آنندراج ). ایغاغ. نمام. سخن چین. ساعی. ( فرهنگ فارسی معین ) : و فرمود که با آن جماعت بگوئید که از روی استحقاق و یاسای چنگیزخان که ایقاق کذاب را بکشند تا دیگر کسان اعتبار گیرند. ( جهانگشای جوینی ). || به آواز درآوردن سگ. ( آنندراج بنقل فرهنگ وصاف ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) نمام سصخن چین ساعی .

پیشنهاد کاربران

بپرس