ایقاع

/~iqA~/

مترادف ایقاع: ضرب، وزن، تاخت، شب تازی، شبیخون

معنی انگلیسی:
unilateral obligation, rhythm, unilateral

لغت نامه دهخدا

ایقاع. ( ع مص ) ( از «وق ع » ) بجنگ درانداختن کسی را.( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( غیاث ). || انداختن کسی را در آنچه بد آید. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || فروگرفتن مرغزار آب را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || افکندن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ، ص 24 ). انداختن در بدی. ( از ناظم الاطباء ). || مبالغه کردن در کارزار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). || پست کردن سرودگوی آواز را و راست کردن آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). واقع کردن الحان مرد بنوعی که میان آنها فاصله بر یک منهج باشد. ( آنندراج ). در موسیقی یکی از دو فن علم موسیقی. النغمات المرکبة من النقرات الایقاعات و اصلها و کلها حرکات و سکون. ( رسائل اخوان الصفا، یادداشت مؤلف ). الایقاع هوجماعة نقرات یتخللها ازمنة محدودة المقادیرعلی نسب و اوضاع مخصوصة بادوار متساویات تدرک تساوی تلک الادوار و الازمنة بمیزان طبع المستقیم السلیم. ( از رساله شرقیه عبدالمؤمن ارموی ، یادداشت بخط مؤلف ) : و بر سطح دیگر انواع نغمات واصناف اصوات و ایقاع نقرات... نشان کرد. ( سندبادنامه ص 65 ).

ایقاع. ( ع اِ ) از نظر فقه و علم حقوق ، عمل قضایی یک طرفه ای است که دارای دو شرط ذیل است : الف : عمل یکطرفه باشد. ب : قابل فسخ و رد نباشد. در فقه و قانون مدنی ایران ایقاع را فقط در حوزه روابط «حقوق خصوصی » فرض میکنند و حال این که در روابط حقوق عمومی هم ایقاع وجود دارد. ایقاع عبارتست از رضایت خارج از تراضی که قانون آنرا مقتضی اثر حقوقی مثبت بداند. شخص مجرم هرچند که با رضایت خود مرتکب جرم میشود و قانون آنرا منشاء آثاری ( مانند مجازات ) قرار داده ولی این آثار، آثار مثبت نیست بلکه آثار منفی است. ایقاع ممکن است ازشخص حقوقی صادر شود مانند اعراض یک شرکت تجارتی از یکی از اموال خود. برای تحقق ایقاع کافی است که قانوناً رضایت یکطرف منشاء اثر تلقی شود و وصول طرف دیگربی تأثیر باشد ( اعم از این که رد او هم بی تأثیر باشد ) بنابراین امکان تأثیر رد دلیل بر تأثیر قبول نیست. آثار ایقاع عبارتست از: 1 - ایجاد حق بنفع غیر ( مانند وصیت تملیکی ). 2 - ایجاد حق بنفع خود ( مانند حیازت و مباحات ). 3 - ایجاد حق برای خود و غیر با اسقاط حق برای خود و غیر ( مانند فتح ). 4 - اسقاط حق غیر ( مانند طلاق ایقاعی ). 5 - اسقاط حق خود ( مانند اعراض ). 6 - ایجاد حق و تکلیف برای غیر ( مانند تحمیل تابعیت از طرف دولت به افراد ). ایقاع در دو قسمت از حقوق ممکن است : الف - ایقاع در حقوق خصوصی و آن ایقاعی است که در قلمرو حقوق خصوصی واقع شود مانند اعراضی که شخص طبیعی و یا یک شرکت تجارتی و یا یک دولت نسبت بمالی از مال خود میسازد. ب - ایقاع در حقوق عمومی وآن ایقاعی است که در قلمرو حقوق عمومی واقع شود مانند تحمیل تابعیت از طرف دولت بافراد. ( فرهنگ حقوقی جعفری لنگرودی ). رجوع به حقوق مدنی دکتر امامی شود.

فرهنگ فارسی

واقع ساختن، انداختن، افکندن، گرفتارکردن کسی، هم آهنگ ساختن آوازها
(مصدر ) ۱ - افکندن در انداختن . ۲ - شبیخون زدن تاختن . ۳ - گرفتار کردن کسی را . ۴ - هم آهنگ ساختن آوازها. ۵ - نفراتی چند است در ازمن. محدوده المقادیر و در ادوار متساوی الکمیه با اوضاع مخصوصه که طبع سلیم و مستقیم درک آنها کند(مجمع الادوار ) ۶ - عمل قضایی یک جانبه . جمع : ایقاعات .
از نظر فقه و علم حقوق

فرهنگ معین

[ ع . ] (مص م . ) ۱ - افکندن ، درانداختن . ۲ - یورش بردن ، تاختن . ۳ - گرفتار کردن کسی . ۴ - هم آهنگ ساختن آوازها. ج . ایقاعات .

فرهنگ عمید

۱. (حقوق ) عمل حقوقی بر اساس رضایت یکی از طرفین، مانند طلاق دادن زن از طرف مرد.
۲. (موسیقی ) چگونگی جا به جا شدن صداها در زمان های محدود و نسبت های معین، وزن موسیقی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انشاء بی نیاز از انشاء قبول را ایقاع می گویند و از آن در بابهای ایقاعات، مانند طلاق، ایلاء، لعان، عتق، یمین و عهد سخن رفته است.
ایقاع، مقابل عقد و عبارت است از انشاء مستقل در طرف ایجاب که صحّت و نفوذ آن بر انشاء قبول از طرف دیگری متوقّف نیست
انواع ایقاع
انواع ایقاع در شرع و عرف، بسیار است که بیشتر آنها در فقه ذکر شده است، مانند طلاق، عتق، ابراء، فسخ، نذر، عهد، یمین، ایلاء، ظهار، لعان و شفعه.در ایقاع یا عقد بودنِ جعاله ،وصیت و وقف اختلاف است.
ارکان ایقاع
...

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
انشاء بی نیاز از انشاء قبول.
ایقاع، مقابل عقد و عبارت است از انشاء مستقل در طرف ایجاب که صحت و نفوذ آن، بر انشاء قبول از طرف دیگری متوقف نیست. (رجوع شود به: انشاء) و در باب های ایقاعات مانند طلاق، ایلاء، لعان، عتق، یمین و عهد از آن سخن رفته است.
انواع ایقاع در شرع و عرف، بسیار است که بیشتر آن ها در فقه ذکر شده است مانند طلاق، عتق، ابراء، فسخ، نذر، عهد، یمین (رجوع شود به: قسم)، ایلاء، ظهار، لعان و شفعه.
در ایقاع یا عقد بودن جعاله، وصیت و وقف اختلاف است.
در اعتبار عربی و ماضی بودن صیغه ایقاع اختلاف است. مشهور، ماضی بودن را شرط می دانند. در بعضی ایقاعات مانند طلاق، ظهار و لعان، عربی بودن شرط است. انشاء در ایقاعات همانند عقود، باید منجّز باشد و تعلیق آن بر امری موجب بطلان آن می شود، مگر جنبه صوری داشته باشد؛ بدین معنا که ایقاع در واقع، معلق بر آن باشد - مانند آن که بگوید: اگر این زن همسر من است، او را طلاق دادم - یا تحقق امری که ایقاع بر آن تعلیق شده، روشن باشد مانند آن که در روز بگوید: اگر روز است، زنم طالق است. البته برخی این گونه تعلیق انشاء را نیز صحیح نمی دانند.
در ایقاعاتی مانند طلاق، ظهار، لعان، ایلاء، عتق، نذر، عهد و یمین که لفظ یا صیغه خاص، شرط است، معاطات جریان ندارد. بنابراین، بیرون کردن زن از منزل یا رهاکردن برده از خدمت، طلاق و عتق شمرده نمی شود. در جریان معاطات نسبت به سایر ایقاعات مانند شفعه، ابراء و فسخ، اختلاف است.

[ویکی فقه] ایقاع (ابهام زدایی). واژه ایقاع ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ایقاع (فقه)، به معنای انشاء بی نیاز از انشاء قبول و دارای کاربردهای فقهی در باب های ایقاعات، مانند طلاق، ایلاء، لعان، عتق، یمین و عهد • ایقاع (ادبیات)، ایقاع یا ریتم، یکی از اصطلاحات ادبی به معنی توالی ضربه های آهنگ برای موزون کردن نوای موسیقی
...

[ویکی فقه] ایقاع (فقه). انشاء بی نیاز از انشاء قبول را ایقاع می گویند و از آن در بابهای ایقاعات، مانند طلاق، ایلاء، لعان، عتق، یمین و عهد سخن رفته است.
ایقاع، مقابل عقد و عبارت است از انشاء مستقل در طرف ایجاب که صحّت و نفوذ آن بر انشاء قبول از طرف دیگری متوقّف نیست
انواع ایقاع
انواع ایقاع در شرع و عرف، بسیار است که بیشتر آنها در فقه ذکر شده است، مانند طلاق، عتق، ابراء، فسخ، نذر، عهد، یمین، ایلاء، ظهار، لعان و شفعه.در ایقاع یا عقد بودنِ جعاله
جواهر الکلام، ج۳۵، ص۱۸۹.
...

[ویکی فقه] ایقاع (منطق). ایقاع ، یکی از اصطلاحات علم منطق، در لغت به معنای ایجاد کردن و در اصطلاح به معنای علم و یقین به وقوع یا عدم وقوع نسبت محمول به موضوع است.
۱. ایقاع در لغت به معنای ایجاد کردن، حاصل کردن، افکندن است.«صناعت شعری ملکه ای باشد که با حصول آن بر ایقاع تخیلاتی که مبادی انفعالات مخصوص باشد، بر وجه مطلوب قادر باشند.
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۵۸۶.
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۵۸۶.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۳۹.
...

دانشنامه آزاد فارسی

ایقاع (فقه). قراری است از یک طرف که نیاز به قبول طرف دیگر ندارد، مانند طلاق. ایقاع سهوی، اکراهی و غافلانه باطل است. اهمّ ایقاعات عبارت اند از خُلع، مُبارات، ظَهار، ایلاء، لعان، عِتق، تدبیر و مکاتبه. به نظر برخی، ایقاع تعلیق بردار نیست؛ مثلاً این طلاق که «اگر همسرم به سفر برود مطلّقه است» باطل است؛ از این رو ایقاعات فضولی را باطل می دانند. در ایقاع یا عقد بودن جعاله، وصیت و وقف اختلاف است.

ایقاع (موسیقی). در لغت به معنای واقع ساختن، انداختن و هم آهنگ کردن آوازها. ابن سینا ایقاع را موضوع دوم علم موسیقی و آن را برآورد زمان نَقَرات (مضراب ها، ضربه ها) تعریف کرده و تعلیم آن را موجب تالیف لحن ها دانسته است. گفته می شود ایقاع جماعتی از نَقَرات اند، با زمان هایی معین و محدود بین آن ها. علامت هایی برای اندازه گیری زمان به کار می رفت که «اتانین» نام داشت و در آن از دو حرف «ت» و «ن» استفاده می شد. ترکیب دو حرف اخیر مانند تَن ـ تَنَن ـ تَنَنَن و تَناتن و تناتن تن نیز برای مشخص کردن انواع وزن به کار می رفت. اصول ایقاع از نواختن مضراب استخراج شده بود. ایقاع را نباید با عروض و اوتاد و ارکان آن اشتباه کرد، زیرا ایقاع تقسیم لحن به بخش های متناسب با اجزای ایقاع در شعر است. در آوازهای موزون، ضرب موسیقی بنابر وزن های شعری تنظیم می شد نه بر اصول ایقاعی.

پیشنهاد کاربران

ایقاع یک جاده ی یک طرفه است . مرد به تنهایی زن رو طلاق میده . پیرمرد به تنهایی اراده میکنه که وصیت عهدی بکنه . من به تنهایی طلبی که از دوستم دارم رو ابرا میکنم و دوستم رو بری میکنم . تمام اینها به اراده ی یک نفر احتیاج دارد . اینها برخلاف عقود که دو نفر باید اراده بکنند، ایقاع هستند .
به قرارداد یک طرفه، ایقاع گویند.
به ریتم در موسیقی نیز گفته می شود
ایقاع در علم حقوق
عمل حقوقی است که با یک اراده محقق شود .
ایقاع: [اصطلاح موسیقی ]در موسیقی قدیم به معنای وزن بوده است.
قصد انجام کاری که با یک اراده همراه باشد
ایقاع نوعی عمل حقوقی است که فقط با اراده یک نفر انجام می شود و برخلاف عقد یا قرارداد به توافق دو یا چند اراده نیاز ندارد. هرچند ممکن است با اراده دیگری از میان برود.
مهمترین انواع ایقاع طلاق، رجوع شوهر، لعان، حیازت مباح ( آبادسازی اموال بی صاحب ) ، فسخِ قرارداد ( خیارات ) ، اعراض، ابراء ( بخشش طلب ) ، تملک به شفعه، نذر و فرزند خواندگی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

قسم حضرت عباس و دم خروس،
از دیدیگاه زمان قسم حضرت عباس ایقاع
دم خروس قرارداد مشهود
که باور کردن کدام یک هم نسبت به زمان میتواند ایقاعی باشد
انشاء بی نیاز از انشاء قبول را ایقاع می گویند و از آن در بابهای ایقاعات، مانند طلاق، ایلاء، لعان، عتق، یمین و عهد سخن رفته است.
فهرست مندرجات
۱ - تعریف واژه ایقاع
۲ - انواع ایقاع
۳ - ارکان ایقاع
...
[مشاهده متن کامل]

۳. ۱ - صیغه انشاء
۳. ۲ - مُنشِی ء ( انشاء کننده )
۳. ۳ - مُنْشَأ ( متعلّق انشاء )
۴ - معاطات در ایقاعات
۵ - فضولیّت در ایقاعات
۶ - لزوم و صحّت در ایقاعات
۷ - خیار شرط در ایقاعات
۸ - پانویس
۹ - منبع
تعریف واژه ایقاع[ویرایش]
ایقاع، مقابل عقدو عبارت است از انشاء مستقل در طرف ایجاب که صحّت و نفوذ آن بر انشاء قبول از طرف دیگری متوقّف نیست
انواع ایقاع[ویرایش]
انواع ایقاع در شرع و عرف، بسیار است که بیشتر آنها در فقه ذکر شده است، مانند طلاق، عتق، ابراء، فسخ، نذر، عهد، یمین، ایلاء، ظهار، لعان و شفعه.
در ایقاع یا عقد بودنِ جعاله [۱]، وصیت [۲] [۳]ووقف [۴]اختلاف است.
ارکان ایقاع[ویرایش]
← صیغه انشاء
در اینکه در صیغه ایقاع، لفظ صریحی که کاربرد آن در مقصود به نحو حقیقت باشد معتبر است یا الفاظ کنایی و مجازی نیز کفایت می‏کند، اختلاف است. قول نخست به مشهور نسبت داده شده است. البته در برخی ایقاعات، مانند طلاق به اتّفاق فقها، لفظ مخصوص معتبر است. [۵] [۶]اشاره شخص لال در ایقاعات جایگزین لفظ می‏شود. [۷]
در اعتبار عربی و ماضی بودن صیغه ایقاع اختلاف است. مشهور، ماضی بودن را شرط می‏دانند. در بعضی ایقاعات، مانند طلاق، [۸]ظهار و لعان [۹] [۱۰]عربی بودن شرط است.
انشاء در ایقاعات همانند عقود، باید منجّز باشد و تعلیق آن بر امری موجب بطلان آن می‏شود، مگر جنبه صوری داشته باشد؛ بدین معنا که ایقاع در واقع، معلّق بر آن باشد، مانند آنکه بگوید: اگر این زن همسر من است او را طلاق دادم یا تحقّق امری که ایقاع بر آن تعلیق شده، معلوم باشد، مانند آنکه در روز بگوید: اگر روز است، زنم طالق است. البته برخی، این گونه تعلیق انشاء را نیز صحیح نمی‏دانند. [۱۱] [۱۲]
← مُنشِی‏ء ( انشاء کننده )
بلوغ، عقل، محجور نبودن در موارد تصرف در مال، اختیار مقابل اکراه و قصد داشتن از شرایط انشاء کننده ایقاع است که در صورت فقدان یکی از آنها ایقاع صحیح نیست. [۱۳]
← مُنْشَأ ( متعلّق انشاء )
در اینکه متعلّق انشاء در ایقاعات همانند عقود، قابلیّت مشروط شدن به شرایط را دارد یا نه، اختلاف است. البته در پاره‏ای ایقاعات، مانند نذر، عهد و یمین تعلیق به شرط صحیح است. [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷]
معاطات در ایقاعات[ویرایش]
در ایقاعاتی مانند طلاق، ظهار، لعان، ایلاء، عتق، نذر، عهد و یمین که لفظ یا صیغه خاص شرط است، معاطات جریان ندارد. بنابراین، بیرون کردن زن از منزل یا رها کردن برده از خدمت، طلاق و عتق شمرده نمی‏شود. در جریان معاطات نسبت به سایر ایقاعات، مانند شفعه، ابراء و فسخ، اختلاف است. [۱۸] [۱۹] [۲۰]
فضولیّت در ایقاعات[ویرایش]
بر عدم جریان فضولیّت در ایقاعات ادّعای اجماع شده است؛ لیکن جمعی ازمعاصران و غیر آنان، آن را پذیرفته و گفته‏اند: در ایقاعات همچون عقود، فضولیّت جریان دارد، مگر در مانند طلاق که به دلیل خاص فضولیّت در آن جاری نمی‏شود. [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴]
لزوم و صحّت در ایقاعات[ویرایش]
در صورت شک در لزوم یا جواز ایقاعی، اصل، لزوم، به معنای عدم جواز بر هم زدن آن است [۲۵]
لیکن در اینکه در موارد شک در صحّت ایقاع از ناحیه شک در مشروعیّت ایقاع یا شک از جهت شرط یا مانع بودن چیزی، اصل
صحّت آن است یا فساد، اختلاف‏است [۲۶] [۲۷]
خیار شرط در ایقاعات[ویرایش]
در اینکه در ایقاعات همچون عقود، شرط خیارصحیح است یا نه، اختلاف‏است. بر صحیح نبودن آن ادّعای اجماع شده است. [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱]
پانویس[ویرایش]

۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۵، ص۱۸۹.
۲. ↑ جواهر الکلام ج۲۸، ص۲۴۱.
۳. ↑ جواهر الکلام ج۲۸، ۳۹۱.
۴. ↑ ۶ ـ ۷؛ مهذب الاحکام ۲۲ / ۱۲
۵. ↑ مصباح الفقاهة ج۳، ص۱۵ - ۲۰.
۶. ↑ العناوین ج۲، ص۱۵۲ - ۱۵۸.
۷. ↑ العناوین ج۲، ص۱۳۲.
۸. ↑ جواهر الکلام ج۳۲، ص۶۰.
۹. ↑ مهذب الاحکام ج۲۶، ص۲۳۰
۱۰. ↑ مهذب الاحکام ج۲۶، ص۲۵۸.
۱۱. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۴۹.
۱۲. ↑ مصباح الفقاهة ج۳، ص۶۲.
۱۳. ↑ العناوین ج۲، ص۶۷۴ ـ ۶۹۷.
۱۴. ↑ جواهر الکلام ج۳۳، ص۴۹ - ۵۱.
۱۵. ↑ جواهر الکلام ج۴۳، ص۱۰۰.
۱۶. ↑ العناوین ج۲، ص۱۹۲ ـ ۲۰۶.
۱۷. ↑ مصباح الفقاهة ج۳، ص۶۳ - ۶۵.
۱۸. ↑ العناوین ج۲، ص۹۶ - ۱۰۰.
۱۹. ↑ جواهر الکلام ج۲۲، ص۲۳۹ - ۲۴۲.
۲۰. ↑ مصباح الفقاهة ج۲، ص۱۹۱.
۲۱. ↑ جواهر الکلام ج۲۲، ص۲۸۰.
۲۲. ↑ مستمسک العروة ج۱۰، ص۳۰۱.
۲۳. ↑ مصباح الفقاهة ج۴، ص۴.
۲۴. ↑ مهذب الاحکام ج۱۲، ص۱۸۷.
۲۵. ↑ العناوین ج۲، ص۳۶.
۲۶. ↑ مصباح الفقاهة ج۳، ص۷.
۲۷. ↑ العناوین ج۲، ص۲۸ - ۳۴.
۲۸. ↑ جواهر الکلام ج۲۳، ص۶۴.
۲۹. ↑ مصباح الفقاهة ج۶، ص۲۶۶ - ۲۷۱.
۳۰. ↑ مهذب الاحکام ج۱۷/ ۱۲۰ ـ ۱۲۴.
۳۱. ↑ فقه الصادق ج۱۷، ص۱۶۲.
منبع[ویرایش]
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۷۸۳۷۸۵.

علم موسیقی به دو بخش تقسیم می گردد 1 - علم تألیف که کیفیت نغمات را از چندین جهت مورد بررسی قرار می دهد 2 - علم ایقاع که به ساختار موجود بین زمان سکوت های وارد شده و نقره ها و نغمه ها می پردازد.
در برابر علم تألیف که مورد توجه بسیاری از دانشمندان گذشته قرار گرفته است علم ایقاع آن چنان مورد توجه نبوده و تنها حجم کوچکی از تألیفات را دربرگرفته است و عملکرد نظریه پردازان برای ارائه صورتی واضح از این علم رضایت بخش نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

دانشمندان در قرن 91 میلادی تحقیقات فراوانی پیرامون نظریه های موسیقی قدیم ارائه کردند اما اهتمام آنها بیشتر در زمینه دانش تألیف بود و توجه شایانی به ایقاع نمی شد. ذکر این نکته لازم است که علم ایقاع به تحقیقات خاص و بسیار دقیق نیاز دارد تا بتوان با استناد آن به نظریه ی مطلوبی دست یافت که درعین حال از دوره های مختلف اسلامی نیز بهره گرفته باشد.
ما در این مقاله دو موضوع را مدنظر داریم: - بررسی مهم ترین مفاهیم و عناصری که در خلال آن نظریه ی ایقاع با توجه به مصادر نظری قدیم شکل می گیرد
- تحقیق و بررسی نظریه شیخ صفی در جایگاه وسیع که موضوع پایان نامه دکترای نگارنده در دانشکده موسیقی دانشگاه روح القدس لبنان بوده است.
ایقاع:1
در لغت نامه ی لسان العرب 2در مورد معنای ایقاع این چنین آمده: باریدن باران به صورت پراکنده و اما معنی اصطلاحی آن هماهنگی صداها و آهنگ ها و ارتباط آن در خواندن و نواختن است.
در این قسمت با تعاریفی چند از نظریه پردازان قدیم در مورد ایقاع آشنا می شویم:
فارابی ( 059 م ) :بیان نغمات در زمان های معین و مشخص 3.
ابن سینا ( 7301 م ) :محاسبه زمان نقرات 4.
ابن زیله ( 8401 م ) :تعریف ابن سینا را تکرار می کند5.
حسن بن احمد کاتب ( قرن 11 میلادی ) :بخش بندی زمان لحن در
کتاب ماه هنر » شماره 77 ( صفحه 27 )
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
برابر نقرات.
نصیر الدین طوسی ( 7421 م ) :ساختار موجود بین زمان سکوت های وارده شده در نقرات و نغمه ها6.
در این تعاریف فارابی مفهوم ایقاع را زمان های موجود بین نغمه ها می داند یا به تعبیری واضح تر معتقد به ایقاع داخلی لحن می باشد. اما ابن سینا و حسن کاتب بیشتر به ایقاع خارجی توجه می کنند، یعنی زمان موجود بین ضربه ها که لحن به وسیله آن تجزیه و بخش می گردد. در برابر این آرا خواجه نصیر الدین طوسی 7این دو وجه را در کنار هم قرار می دهد و به زمان های موجود بین نقرات و نغمه ها اشاره می کند.
اما صفی الدین ایقاع را در ابتدای مقاله پنجم در رساله ی شرفیه این گونه معرفی می کند:همه نقراتی که با زمانی معین و حالت و هیئتی مخصوص، با ادواری مساوی، در کنار یکدیگر قرار می گیرند که فقط با طبع سلیم می توان مساوی بودن ادوار را درک نمود. از این تعریف درمی یابیم که صفی الدین به ذکر دو نکته بسنده کرده است:
1 - مفهوم ایقاع خارجی کلام که به وسیله ی نقرات به وجود می آید
2 - تساوی ادوار که فقط با طبع سلیم و یا حس ایقاعی صحیح قابل درک است.
زمان معیار:
به معنای برابربودن اندازه زمان های وارده شده در نقرات است. صفی الدین زمان معیار را سه دسته می داند:
1 - بطی 2 - سریع 3 - متوسط ( که بین بطی و سریع قرار می گیرد ) اما با کمی توجه درمی یابیم که این تعریف از دقت لازم برخوردار نیست چرا که زمان سریع در برابر سرعت بالاتر از خود تبدیل به بطی می شود و همین طور زمان بطی در برابر سرعت پایین تر از خود به زمان سریع مبدّل می گردد. شیخ صفی زمان متوسط را به عنوان زمان معیار قرار می دهد و آن را به پیمانه ای تشبیه می کند که زمان ها با آن اندازه گیری می شود و معتقد است که هر دو زمان سریع و بطی دارای نواقصی است؛مثلا زمان سریع غیرمحسوس است و زمان بطی ممکن است آنقدر ادامه پیدا کند بدون اینکه خاتمه ای داشته باشد.
به نظر می رسد نواقصی که در مشخص کردن معیارهای اندازه گیری اشیا وجود داشته ذهن دانشمندان را از گذشته تا به امروز به خود اختصاص داده است. مثلا در زمینه اندازه گیری طول اشیاء انسان از اجزای بدن خود استفاده می کرده مانند انگشت و وجب و بازو به عنوان واحد اندازه گیری، یا در مورد مسافت های طولانی از روز به عنوان واحد اندازه گیری بهره می جسته است. به طور مثال گفته می شده این شهر تا فلان شهر سه روز است یعنی مسافتی که معمولا در سه روز طی می شود. البته عدم دقت در این واحدها کاملا واضح است.
در مورد معیار زمانی قاریان قرآن به راه حل مطلوبی دست یافتند و واحد اندازه گیری را طول حروف مد در هنگام خواندن قرآن کریم قرار دادند، یعنی زمانی که با حرکت بستن و رهاکردن انگشت سبابه طول می کشد. از طرف دیگر ابن سینا و بعد از او ابن زیله مدت زمان شنیدن حروف حسبی را به عنوان زمان معیار پیشنهاد می کنند8.
نقره ( ضرب ) :کندی ضربات را به سه دسته تقسیم می کند:
الف ) نقره اعتیادیه:که دارای دو شکل مختلف است
1 - نقره منفرده: ( به تصویر صفحه مراجعه شود ) 2 - ( به تصویر صفحه مراجعه شود ) ب ) نقره ساکن
ج ) نقره متحرک
برای روشن شدن موضوع، تعریف فارابی را در این قسمت می آوریم: اعراب نقره ای را که بعد از آن سکوت باشد نقره ساکن می نامند مثل تن ( به تصویر صفحه مراجعه شود ) نقره ای را که بعد از آن بدون وقفه و حرکت دیگری قرار گیرد نقره متحرک می نامند.
با توجه به تعاریف یادشده سؤالی در ذهن ما پدید می آید که چه فرقی بین نقره ساکن و متحرک وجود دارد؟برای یافتن پاسخ بار دیگر به سراغ تعریف فارابی می رویم. بیان نغمات در زمان های معین و نسبت های مشخص. پس نقرات همان مجموع زمان هایی است که بین نغمه ها قرار می گیرد و در این حالت فرق در زمان نقره ساکن و متحرک نغمه ای است که از آن به وجود می آید؛بنابراین شکل ( به تصویر صفحه مراجعه شود ) نغمه خاص خود با زمان مشخص و شکل ( به تصویر صفحه مراجعه شود ) نغمه و زمان مشخص خود را ادا می کند. فارابی در کتاب خود شواهد زیادی را می . . .

بپرس