ایفی ژنی

لغت نامه دهخدا

ایفی ژنی. [ ژِ ] ( اِخ ) دختر آگاممنون و کلی تمنستر . پدرش رئیس یونانیانی بود که ضد تروا متحد شده بودند، او را در راه آرتمیس قربانی کرد، تا بتواند حمایت خدایانی را که بوسیله بادهای مخالف جهازات یونانی را در اولید متوقف کرده بودند، جلب نماید. طبق روایت دیگر ربةالنوع مذکور بجای ایفی ژنی غزالی ماده را فرستاد و ایفی ژنی را کاهنه معبد خود در تورید ( کریمه کنونی ) ساخت. کاهن بزرگ تورید مصمم شد که ایفی ژنی را دوباره قربانی کند ولی برادرش او را نجات داد. اوریپیدس یکی از شعرای یونان دو داستان حزن آور در شرح حال ایفی ژنی نوشته است. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ذیل تمدن قدیم تعلیقات نصراﷲ فلسفی شود.

فرهنگ فارسی

دختر آگاممنون و کلی تمنستر . پدرش رئیس یونانیانی که ضد تروا متحد شده بودند او را در راه آرتمیس قربانی کرد تا بتواند حمایت خدایانی را که بوسیله باد های مخالف جهازات یونانی را در اولید متوقف کرده بودند جلب نماید . طبق روایت دیگر ربه النوع مذکور به جای ایفی ژنی غزالی ماده را فرستاد و ایفی ژنی را کاهنه معبد خود در تورید ( کریمه کنونی ) ساخت . کاهن بزرگ تورید مصمم شد که ایفی ژنی را دوباره قربانی کند ولی برادرش او را نجات داد ( اساطیر ) اوریپیدس یکی از شعرای یونان دو داستان حزن اور در شرح حال ایفی ژنی نوشته است .
دختر اگاممنون و کلی تمنستر پدرش رئیس یونانیان بود .

پیشنهاد کاربران

بپرس