ایفاق. ( ع مص ) سوفار و تیر را در زه کمان نهادن برای انداختن. || نزدیک شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || موافق گردیدن سخن. || صف بستن. || برابر گردیدن شتران. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || به ناگاه ملاقات شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).