ایفاع. ( ع مص ) ( از «ی ف ع » ) بالیدن و گوالیدن کودک و نزدیک به بلوغ رسیدن او. ( منتهی الارب ). گوالیدن کودک و نزدیک به بلوغ رسیدن. ( آنندراج ). مردآسا شدن کودک. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) :... در بدو ایفاع بیفاع معالی رسیده و به آداب سیف و سنان مرتاض گشته. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 397 ). ایفاع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ یفع. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). ج ِ یافع. ( از دهار ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به یفع و یافع شود.