ادعاهای مفصل، نیازمند بررسی دقیق زبان شناسی تطبیقی، استناد به منابع علمی و تفکیک دقیق بین زبان گفتاری، زبان معیار، زبان های ناحیه ای، و تأثیرات تاریخی است. ادعای مطرح شده که زبان فارسی �مشتق از ترکی� است، از اساس نادرست و با یافته های علمی و زبان شناسی تاریخی هیچ گونه انطباقی ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
در ادامه، به صورت مستند و دقیق، با تکیه بر منابع معتبر و روش زبان شناسی، نکات ادعاشده را بررسی و پاسخ می دهم.
- - -
📌 ۱. ادعای �زبان فارسی مشتق از ترکی است� کاملاً جعلی و بی پایه است
🔹 خانواده زبان ها
زبان فارسی از شاخه زبان های هندواروپایی → ایرانی → جنوب غربی ( فارسی باستان، پهلوی، فارسی نو ) است.
زبان ترکی از خانواده آلتایی / اورال - آلتایی ( در برخی طبقه بندی ها زبان مجزایی با منشأ متفاوت ) است و با فارسی هیچ خویشاوندی ژنتیکی ندارد.
📚 منابع:
Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages. Routledge, 2009.
Johanson, Lars. Turkic. In: The Turkic Languages, ed. Lars Johanson & �va Csat�, Routledge, 1998.
- - -
📌 ۲. ضمایر و صرف فعل در فارسی ریشه در زبان های ایرانی دارد، نه ترکی
🔹 ضمایر فارسی از زبان های ایرانی باستان آمده اند:
زبان من تو او ما شما ایشان
اوستایی azəm təm hū vayəm yūšəm hūšəm
فارسی میانه az tō ō amā šmā ēšān
فارسی نو من تو او ما شما ایشان
�ازم� در فارسی محاوره ای به وضوح حاصل ترکیب حرف اضافه �از� ضمیر مفعولی پی بستی است، و لزومی ندارد منشأ ترکی داشته باشد.
📚 منابع:
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary, Oxford University Press, 1971.
Kent, Roland G. Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon, American Oriental Series, 1953.
- - -
📌 ۳. ویژگی التصاقی بودن در فارسی معاصر
ادعا: �فارسی التصاقی شده چون ترکی هست. �
پاسخ:
فارسی به صورت سنتی و ژنتیکی زبان صرفی - تحلیلی ( fusional - analytic ) است.
استفاده از پسوندهای مفعولی و ملکی مانند �ـم�، �ـت�، �ـش� برای ضمایر، ویژگی مشترک بسیاری از زبان هاست، نه صرفاً ترکی. در زبان های لاتین، عربی، روسی، آلمانی نیز چنین سازوکارهایی وجود دارد.
زبان فارسی ساختار واژه سازی تحلیلی دارد: �گفته بودم�، �گفته اند� ← که در آن، افعال کمکی فعل اصلی استفاده می شود، که اتفاقاً با ترکی متفاوت است.
- - -
📌 ۴. درباره ی واژه هایی مانند �زدی�، �رسیدی�، �خوندی� و ریشه ی آن ها
ادعا: این ها از ترکی گرفته شده اند.
پاسخ:
افعال �زدن�، �رسیدن�، �خواندن�، �دوختن� همه ریشه در فارسی باستان و میانه دارند:
واژه فارسی ریشه در فارسی میانه ریشه در فارسی باستان
زدن zadan *jātaya -
خواندن xwāndan *xvān -
رسیدن rasīdan fra - raθta -
نشستن nišastan *ni - sad -
ریختن rēxtan *raig -
گرفتن griftan *gar -
📚 منابع:
Bailey, H. W. Dictionary of Khotan Saka, Cambridge, 1979.
Skj�rv�, Prods Oktor. An Introduction to Old Iranian. Harvard University.
- - -
📌 ۵. درباره ی ادعاهای جعلی در مورد �اونا�، �ازش�، �ازما�، �ازینا� و تطابق با ترکی
پاسخ:
این ها همه ترکیب حروف اضافه ضمایر هستند و پدیده ای طبیعی در تحول زبان است.
در عربی نیز ضمایر به واژه ها می چسبند: �کتابه�، �کتابهم�. . .
در کردی، پشتو، بلوچی و حتی انگلیسی باستان هم چنین پدیده هایی هست. آیا باید نتیجه گرفت همه شان ترکی اند؟
- - -
📌 ۶. قانون هماهنگی آوایی و شباهت های موردی
ادعا: �چه، چو، چی� بر اساس قانون آوایی ترکی وارد شده اند.
پاسخ:
این ها بخش طبیعی زبان فارسی هستند که از فارسی میانه آمده اند:
�چی� ← �چیز�
�چه� ← �چه گون�، �چه چیز�
وجود هم خوانی آوایی ( vowel harmony ) در زبان گفتاری یا واژه های قرض گرفته دلیل بر اشتقاق زبانی نیست.
- - -
📌 ۷. درباره ی واژه های مثل �ایدون�، �ایشون�، �گفته ایشون�، �بردیشون�، �دادیشون�. . .
پاسخ:
�ایشون� شکل احترام آمیز �ایشان� است ← از فارسی میانه �ēšān� آمده.
�گفته شان�، �دادیشون�، �بردیشون� ← صرف فعل ضمیر ملکی چسبیده است، رایج در زبان های ایرانی.
در ترکی هم ممکن است مشابهاتی بیافتد ( مثلاً gelmişlerdi ← �آمده بودند� ) ، ولی مشابهت نشانه ی منشأ نیست.
- - -
📌 ۸. درباره ی واژگان مشترک یا قرضی
ادعا شده: �دور، دیار، یورش، روان� همه ترکی اند.
پاسخ:
واژه فارسی منشأ علمی و مستند
دیار از عربی �دیار� ← جمع دار، به معنی خانه ها و محل ها
دور از اوستایی �dura� ← به معنی دوردست
روان از فارسی میانه �rōwān� ← روح، جان
یورش از ترکی ( این یک واژه قرضی ست و بله از ترکی آمده است )
📚 منابع:
Dehkhoda Dictionary
Steingass Persian - English Dictionary
Etymological Dictionary of Persian ( by Garnik Asatrian )
- - -
✅ جمع بندی
تمام ادعاهای بالا یا ناشی از:
1. عدم آشنایی با زبان های ایرانی باستان
2. تحلیل سطحی از زبان محاوره ای
3. عدم تمایز بین وام واژه، شباهت، و اشتقاق ژنتیکی
4. عدم استفاده از منابع زبان شناسی معتبر
هستند.
ادعای �فارسی مشتق از ترکی است� مشابه این است که بگوییم زبان انگلیسی از فرانسوی مشتق شده، چون هزاران واژه فرانسوی دارد. در حالی که انگلیسی و فرانسوی فقط واژه قرضی دارند، نه منشأ مشترک.
- - -
در جواب دوستمان که حرف مرا قبول نداشتند که ترکی هست، دوست من میبینی خودتون نمینونید بفهمید چه زمانیه، برای اینکه مال این زبان نیست و این قاعده براتون مبهم هست، ایدون رو که همچنین معنی کرده بودند اینم یه
... [مشاهده متن کامل] چیزی ترجمه کنید، خود همین کاملا نشانکر اینه که گویشور نمیتونه بفهمه معنی یک ضمیر چیه و از کجا اومده درحالی که مدل چسبیده ان هم وجود دارد مثل دادیشون، گرفتیشون
ما میگیم این زبان از ترکی مشتق شده بعضی ها تعجب میکنند شعری که دوستمون پست کردند رو ببینید
پس بیوبارید ایشان را همه
نه شبان را هِشت زنده نه رمه.
بیوباربید ترکی از بیوتمک یعنی بزرگ کردن
میگه همه این اقا رو بزرگ کردن و این اقا هم هیچکی رو زنده نزاشت
کسی که در اصفهان میگه ازما استدی نمیگه از ما ستاندی بلکه ازما خودشه یعنی همون ازما ترکی یعنی تغیر جزیی در زبان رسمی رو در نظر داشته باشید، در جلمه بردیشون، همون بسط نیافته بردی ایشون هست یعنی انها رو بردی،
... [مشاهده متن کامل] در زبان رسمی یکم تغیر معنی جزیی دارد، در ترکی هم عینا همینه، یعنی ایشون اینجا او نیست انها هست میبنید این اون تغیر جزیی هست که عرض کردم، گورایشون یعنی بیناییت، گور ایشون. همون قاعده هست در تاکید بر قسمت و جز دوم ایجاد میشه، همه چیز واضح هست مشکل اینجاست که اکثرا در ایران ترکی نمیدانند اگر گرامر ترکی رو بدونید کامل متوجه خواهی شد.
زبان فارسی زیر پنج درصد کلمات هندی دارد و بعد از کسر کلمات عربی بقیه همه مستقیما یا ترکی یا مشتقی از ترکی هست حتی خیلی از کلمات ترکی هم در قالبهای عربس استفاده میشه. مثال دیار که از دیر ترکی هست یعنی اطراف
... [مشاهده متن کامل] یا دور که از این ریشه هست این دور و بر، اون دورها، یا دوره، دوران، که همه ازدویرمک ترکی ریشه دارد، یا یورو که یورش داریم ازش رو، روان، روال، رفتم همه اینا ازش مشتق شده، در خود ترکی یوروال، یوروان، داریم یکی دوتا نیست برادر همه هست، اوستا اصلا ربطی بلحاظ گرامری به زبان حا۱ر نداره فقط پهلوی هست که اونم ظاهرا از ترکی هست. مگه میشه دو زبان همه چیزشون عین هم باشه بعد بگی نه از دو خانواده هستند. در فعلها فقط حرف اول افتاده که نرماله
نحوه ساخت ضمیرها در دری
ضمیر های من، ما، تو، او، این، آن، انها از ترکی گرفته شده اند به ترتیب زیر:
در ترکی کلمه خود�z میشود با دو نقطه بالای او. این کلمه در زبان عامیانه استفاده میشود و مدل بسط یافته ان وارد فارسی شده که با خود کلمات بالا رو وارد کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
ازم
ازد
ازو
ازمن
ازون
ازونا
ازینه
ازما
ازز ( ازش )
دقت کنید کلمات بالا به کسره زیر ا تلفظ میشوند نه فتحه
اینها مشتقات oz ترکی هست که با پسوندهای رایج ترکی حالات مختلف خودم، خودت، خودش، خودشان رو میسازه و این همون چیزی هست که در بالا نوشتم
حالت بسط یافته
ازم از من
ازد ازت از تو
ازو از او
ازمن از من
ازون از اون
ازونا از اونا که شده انها
ازینا از این، از اینا
ازما از ما
ازش از شما
مثال در جمله ازما استاندی که جمله ترکی هست عینا در فارسی از ما ستاندی هست، در شهری مثل اصفهان هنوز به همین فرمت صحبت میشه و گاهی حس میکنی ترکی حرف میزنند چون عین تورک از رو با کسره و دقیق تلفظ میکنند. بقیه کلمات رابط هم همینجورن
از از خود همین کلمه اوز
به اونا ددین، یعنی مگه به اونا گفتی، به در ترکی به معنی مگه هست. ددین به؟ مگه گفتی؟
را از اونلارو گتیر یعنی اونا رو بیار. مشخصه را از اینجا اومده و چون ترکی هم آهنگی آوایی داره رو، ری و را گرفته شده
ار، اگر، ایا، مگر از استارسه است ار سه
در حالت منفی است مار سه که مگر از اینجا گرفته شده یعنی مئر هست که مگر گفته میشود با اىر هست که اگر و ایا گفته میشود و سه پسوند احتمال هست لذا جلمه بالا رپ به صورت زیر هم میتوان نوشت
مگر ایستسه با ایستمارسه دوتاش یکیه
لذا دیدید این کلمات در ترکی چگونه گرفته شده اند
کلمات پایه ای ترکی که عینا با حذف الف ابتدای کلمه یا بدون تغیر وارد فارسی شده اند
استندی شده ستاندی
اخوندی شده خوندی
دوختی شده دوختی
یانداختی شده انداختی از ریشه ینمک منفی نیانداختی
گریختی شده گریختی از گری
اریختی شده ریختی از ریشه اریمک یعنی ذوب و جاری شدن همچنین کلمه ریخته گری
اشنیدی شده شنیدی از ریشه اشیتمک
ارسیدی شده رسیدی از ریشه ارمک یعنی رسیدن به چیزی
ازدی شده زدی از ریشه ازمک یعنی له کردن و زدن
دوزمک که شده دوزیدن یعنی کنار هم چیدن و وصل کردن
گردیدن از گرمک به معنای انجام دادن
اچردن شده چریدن
انشتی شده نشستی از انش یعنی نشستن
داشمک که داشتن و غیره ازش مشتق شده
ینوشتی که نوشیدن ازش مشتق شده از یینمک
پارچالاماک که پاره شده مشتق شده
ایخو که خو و خواب ازش مشتق شده
قاپماک که قاپیدن ازش مشتق شده
یورومک که رو، برو و رفتن ازش مشتق شده
یاخینلاشماک که بیا و نیا ازش مشتق شده
اکشتی که کشت ازش مشتق شده از اکمک
قشیدی که کشیدی شده بمعنی خراشیدن و کشیدن روی چیزی
جوشماک که جوشیدن شده
پاتلاماک شده پکیدن
بیچینمک شده چیندن و چیدن
در واقع کلمات هندی مثل مرغ، باران، برف، زن بسیار کم هستند.
isan ishanidii�ii�inضمیرهای جدا در ترکی هست،
helmis idisenin ichindedi isangelmi ishandemish idunدمیش ایدون گفته بودی
مبارکتون باد
مبارک ایدون باد
مبارک ایتون باد
... [مشاهده متن کامل]
مبارک تون باد
اینا اینجوری هستند در فارسی پسوندها عین ترکی چسبیده هستند و فقط این نوع در هر دو جدا هست،
من زیر و بم زبان فارسی رو استخراج کردم. چیزی که در مورد خواستگاه زبان فارسی میگن جعل و دروغه یعنی حتی با مقایسه گرامری هم میشه بفهمی ترکی هست ، کدوم زبان هند اروپایی التصاقیه اخه
دوست من هیچ ترکیبی ساختگی نیست اینها در ترکی استفاده میشوند و فقط استفاده نیست طبق گرامر هست، شما زبان عامیانه جایی مثل اصفهانو نگاه کن خودت میغهمی هنوز از رو با کسره میگن نه با فتحه، ترکی اونا فارسی هم
... [مشاهده متن کامل] اونا و در رسمی انها، بمن بگو چرا التصاقی چرا. این بحث یک کلمه دو کلمه نیست کل گرامر زبان فارسی هست کل فعلها هستند شوخی نیست، این دو زبان عین هم هستندصرف زبان کاملا التصاقی هست گفته هایتان، گفته هایشان، گفته هایمان، فقط در مرور زمان بخاطر بسط، ترکی ازینا فارسی عامیانه ازینا رسمی از اینها، ترکی ازون فارسی عامیانه ازوم رسمی از ان، ترکی ازمون فارسی ازمون و ازمان، ترکی ازده فارسی ازت
عزیزم ضمایر در زبان عامیانه فارسی کاملا مطابق ترکی استفاده میشود، فقط در زبان رسمی ازو شده ازو، شما بما بگید چرا یک زبان که از خانواده زبانهای غیر التصاقی هست باید التصاقی بشه. چرا در زبان عامیانه میگن، ازم، ازو، ازت، ازش، ازما، ازمون، اونا، ازینا، چرا صرف فعل التصاقی هست، چرا کل گرامر با ترکی منطبقه، چرا کل فعلها ترکیه، عزیزم فارسی تماما زبانی مشتق از ترکی هست، اکر از به معنای فرام انگلیسی هست چرا میگن ازمون. اونون شده انان، اینجور که معلومه پهلوی کلا ترکی هست، بعدشم چرا معنی ایدون رو همچنیین معنی کردین اگر توی پهلوی هست معنیشو چرا نمیدونید این زیر رو نگاه کن
... [مشاهده متن کامل]
oysa. . . oy ise
kimdi. . . . . . kim idi
kimindi. . . . . kimin idi
kimindir. . . . kimin idir
sendin. . . . . . sen idin/id�n
benimd�n. . . . . . benim id�n
senin�in. . . senin . . . i�in/i��n
ne�i. . . . . ne i�i
ne�e
ne�en. . . ne �en
ne�in. . . . . . ne i�in
ne��. . . . . ne i��
ne��n. . . . ne i��n
ni�in. . . ni i�in
neyinke. . . . ne inke
��nki, ��nke
herke m
herki m
herk� m
herkise. . . . . herki ise, herkişe
herkese. . . . herke ise
herkesi
herkesin/herkes�n. . . herke is�n
herkesen. . . . herke isen
herkesike
herkes
herkesem
herkem
hernese. . . herne ise
onese. . . one ise
kimle. . . . kim ile
kiminle. . kimin ile
vemi iş�n
sende. . . sen ide
ببینید همه چی ترکی هست، ایدون رو دیدی، کاربردش اینه. ایشون هم همینطور مشخصه در خصوص زبان فارسی جعل گسترده ای برا مخفی کردن هویت زبان رخ داده، چون میدونیم این زبان اصلا مال اینجا نیست بعد غزنویان به ایران اومد
گفته ایشون یعنی به انها گفته ای از ماضی نقلی ترکی درست شده. در فارسی همه چی ترکی هست، چون، که، چه همه اینها حتی تمامشؤن بخاطر قانون هماهنگی اوایی به سه شکل وارد شدن. برای شما چه، چو، چی چه فرقی میکنه هیچی ولی این در ترکی بر اساس قانون هماهنگی اوایی هست و در شعرهای اولیه رعایت شده. تمام این، ان، را، به، که، چه، چی همه از ترکی مشتق شده. همه، چجوری زبان شماست که ایدون رو نمیدونید چیه. قطعا جعل گسترده ای صورت گرفته و شما ازش بی خبرید
اقای اقبالی حضور ترکی در فارسی فقط ضمایر نیست، کلا گرامر فارسی مطابق ترکی هست، تمام فعلهای فارسی ترکی هست. مثال ازدی شده زدی، ارسیدی شده رسیدی، اخوندی شده خوندی و بقیش به همین نحو چرا چون در ترکی حالت
... [مشاهده متن کامل] عامیانه کلمات از ابتدا می افته نؤمثل یر به ار، یوز به اوز، گرامر ضمایر کامل ترکی هست، این گرامر ترکی کاملا در زبان عامیانه هم حضور داره و بسط پیدا نکرده. مثال یک اصفهانی میگه ازما استدی که کل جمله ترکی هست. همین ازما در رسمی با بسط شده از ما، استدی شده ستادی و ستاندی این کجاش جعله
ادعایی که مطرح شده نمونه ای از جعل زبانی بدون پشتوانه ی علمی یا تاریخی است، و در ادامه با بررسی ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) دقیق، با استناد به منابع معتبر زبان شناسی، به این ادعا پاسخ می دهم.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
❌ ادعای نادرست:
> �ضمیر "از ایشان" در فارسی از واژه ی ترکی "ozu" مشتق شده و فرم های "از اوشان"، "ازوسان" و. . . برگرفته از ترکی هستند. �
- - -
✅ پاسخ علمی و مستند
1. ضمیر �از ایشان� در فارسی، ریشه در ساختار زبان فارسی و زبان های ایرانی دارد، نه ترکی
🔹 ساختار واژه ی �از ایشان�:
�از� = حرف اضافه ( پیشاوند جهت نما ) ، ریشه ی ایرانی دارد. ← در اوستایی: az - = از، بیرون از، دور از
�ای� = پیشوند اشاره یا تاکید ← در فارسی میانه و کهن برای اشاره یا تاکید به کار می رفته
�شان� = پسوند جمع یا سوم شخص جمع ( ضمیر ملکی/شخصی )
- - -
2. شکل های قدیمی ضمیر سوم شخص جمع در زبان فارسی و اوستایی
زبان شکل ضمیر سوم شخص جمع
اوستایی aēšām ( ایشان ) ، hūšō ( ایشان )
پهلوی ēšān, išān, išōn
فارسی میانه ēšān, išān
فارسی نو �ایشان�، �آن ها�
📚 منبع:
MacKenzie, D. N. ( 1971 ) . A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford University Press.
Bailey, H. W. ( 1958 ) . Dictionary of Khotan Saka. Cambridge University Press.
🔹 بنابراین، �ایشان� شکل تحول یافته ی aēšām در اوستایی است، نه برگرفته از واژه ای ترکی.
- - -
3. واژه ی �او� و �ایشان� ریشه ای کاملاً ایرانی دارد
واژه ریشه توضیح
�او� اوستایی: auua - ضمیر سوم شخص مفرد
�ایشان� اوستایی: aēšām حالت جمع یا مفعولی ضمیر سوم شخص
🔸 در تمام زبان های ایرانی شرقی و غربی ( مانند سغدی، پارتی، بلخی، کردی، پشتو ) ساختار مشابهی برای ضمایر وجود دارد و مستقل از زبان ترکی است.
- - -
4. واژه ی ترکی �oz� و �ozu� ربطی به ضمایر فارسی ندارند
در ترکی:
واژه ترکی معنی نوع واژه
�z خود ضمیر بازتابی ( reflexive )
ozu / �z� خودش حالت تصریفی ��z� با پسوند ملکی
یعنی:
��z�m� = خودم
��z�n� = خودت
��z�� = خودش
🔸 این واژه ها در معنای �او� یا �ایشان� یا �از� به هیچ وجه به کار نمی روند، و ریشه ای در زبان های ایرانی ندارند.
📚 منبع:
Johanson, Lars ( 2009 ) . Turkic. In: The World's Major Languages, ed. Bernard Comrie. Routledge.
Clauson, G. ( 1972 ) . An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish
- - -
5. جعل �ozuysan� و �ozu ishan� ساختگی و بی پایه است
ترکیب هایی مثل ozuysan یا ozu ishan ساختگی هستند و در هیچ منبع معتبر زبان ترکی یا فارسی سابقه ندارند.
این دست کاری صرفاً بر مبنای شباهت ظاهری و بدون بررسی ریشه شناختی انجام شده و در روش علمی زبان شناسی کاملاً مردود است.
- - -
✅ جمع بندی نهایی:
گزاره وضعیت
�ایشان� ریشه در واژه ی ترکی دارد ❌ نادرست و جعلی
�ایشان� برگرفته از اوستایی aēšām است ✅ درست
واژه ی ترکی ��z� به معنی �خود� است و ربطی به ضمیر �ایشان� ندارد ✅ درست
�از اوشان�، �ازوسان�، �ozu ishan� ترکی هستند ❌ ساختگی و بدون سابقه
- - -
ozuysan, ozu isan, ozu ishan در فارسی از ایشان، معنی از او
مطابق بقیه ضمایر که تماما از ترکی مشتق شده اند اینم از ازو مشتق شده است
ازی سان، از ایسان، از ایشان
ازوسان، از اوسان، از اوشان
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
لری بختیاری
هونو:انها، ایشان
توضیح در لغت نامه دهخدا
واژه ایشان. ( ضمیر ) پهلوی ، �اوشان � جمع �او� ( او، اوی ) . ( از حاشیه برهان چ معین ) . ضمیری است نسبت به ذوی العقول به طریق تعظیم و جمع نیز استعمال کنند. ( برهان ) ( از انجمن آراء ) . ضمیر شخصی منفصل ( جمع ذوی العقول ) که برای تعظیم مفرد نیز استعمال شود. گاه �ایشان � را به �ایشانان � جمع بسته اند. ( فرهنگ فارسی معین ) . ضمیر جمع غائب و گاهی بجهت تعظیم بر ضمیر واحد غائب نیز آرند لیکن همین لفظ فقط و اینان در موضعی استعمال می یابد که تعدد و در مرجع محقق بود نه فرضاً که یک کس را من حیث التعظیم قایم مقام جماعت گردانیده باشند و بعضی از محققین میفرمایند که لفظ ایشان درمحل تعظیم و اینان در محل تحقیر مستعمل میشود و این محل نظر است. ( از آنندراج ) ( بهار عجم ) :
... [مشاهده متن کامل]
پس بیوبارید ایشان را همه
نه شبان را هِشت زنده نه رمه.
رودکی.
من شاعری سلیمم با کودکان صمیمم
زیراکه جُعل ایشان دوغ است یالکانه.
طیان.
ایشان بدان شارستان اندر رفتند. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ) .
چگونه یابند اعدای او قرار کنون
زمانه چون شتری شد هیون و ایشان خار.
دقیقی.
چو بیچاره گشتند و فریاد جستند
بر ایشان ببخشود یزدان گرگر.
دقیقی.
بپرسید رستم از ایشان سخن
که دستان سام این نراند ز بن.
فردوسی.
از ایشان دو گرد گزیده سوار
زریرسپهدار و اسفندیار.
فردوسی.
تو گویی از اسرار ایشان همی
فرستد بدو آفتاب اسکدار.
عنصری.
به زخم پای ایشان کوه دشت است
به زخم یشک ایشان دشت شد یار.
عنصری.
وی قوم غزنین را نصیحت های راست کرده بود و ایشان سخن او را خوار داشته. ( تاریخ بیهقی ) .
سپس بیهشان دهر مرو
گر نخوردی تو همچو ایشان بنگ.
ناصرخسرو.
ایشان خلاف دل نکنند. ( از اسرارالتوحید ) .
اولیاء اطفال حقند ای پسر
در حضور و غیب ایشان باخبر.
مولوی.
|| گاه برای حیوان نیز به کار رفته. ( فرهنگ فارسی معین ) . برای غیر ذوی العقول ( حیوان و جز آن ) نیز استعمال شده است :
چاه پر کرباسه و پر کژدمان
خورد ایشان پوست روی مردمان.
رودکی.
شتورکث ، سبکث ، بحاکث. . . شهرکهایی اند از چاچ و از ایشان کمانهای چاچی خیزد. ( حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 117 ) . و بیشتر از این ناحیت بربریان پلنگ خیزد که بربریان شکار ایشان کنند و پوست ایشان بشهرهای مسلمانان آرند. ( حدود العالم ) . پس ساعات مستوی راست آنند که عدد ایشان مخالف تواند بودن مر عدد ایشان را بشب. ( التفهیم ) .
پس پشتش بسی مهد و عماری
در ایشان ماه رویان حصاری.
( ویس و رامین ) .
بایتکین. . . صد و سی تن طاوس. . . آورده بود و امیر مسعود ایشان را دوست داشتی و بطلب ایشان بر بامها آمدی. ( تاریخ بیهقی ) . چون مثال مگس انگبین و کرم پیله که بدیدارحقیرند ولیکن از ایشان چیزها پدیدار آید عزیز و باقیمتست. ( نوروزنامه ) .
میشود صیاد مرغان را شکار
تا کند ناگاه ایشان را شکار.
مولوی.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه ایشان
معادل ابجد 362
تعداد حروف 5
تلفظ 'išān
نقش دستوری ضمیر فاعلی
ترکیب ( ضمیر ) [پهلوی: avēsān, ušān]
مختصات ( ضم . )
آواشناسی 'iSAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
- در فارسی، افزون بر شما که به نشانه احترام، به جای تو به کار می رود ایشان به نشانه احترام به جای او ( در سوم شخص مفرد ) و به جای آنان ( سوم شخص جمع ) کاربرد دارد. این دومی، در زبان هایی مانند فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی مصداق ندارد. به بیان دیگر، این ویژه زبان فارسی است.
ایشان=، ایم، او
نامبرده
او - آن کس
آیشان : شناخته شده چون ماه، مشهور، نامداروشهیر
علیزاده
در ترکی مثل ماه، در زیبایی همانند ماه، شبیه ماه، ( در مجاز زیبا ) ، ماهورا، زیبا رو، شناخته شده در زیبایی مانند ماه، درخشان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)