ایسگا

همون اسکل خودمونه

دست انداختن - شوخی کردن - سر کار گذاشتن

ایسگا کردن: شوخی کردن و عملکردی برای ایجاد خنده و مقدار جنبه را فهمیدن

اسکوال کردن

اسکل کردن
ازگل فرض کردن

اسگل کردن

بازی دادن، اسکل کردن، مسخره کردن و. . .

ینی کسی رو سر کار گذاشتنــــ
مسخره کردنـــــــــ کسے

اسکل کردن - به شوخی مسخره کردن شخصی - به بازی گرفتن

اسکل کردن ٬ مسخره کردن

دست انداختن، اسکل کردن

اوس کردن و سرکارگذاشتن شخصی

مسخره کردن - اسکول کردن□

سر کار گذاشتن
دست به سر کردن

مسخره کردن.
سرکار گذاشتن.
آدرس دادن سرنخ و به جایی نامعلوم رساندن شخصی. . .
بازی دادن فردی نوک بینی بین و کم هوش.
بازیچه گرفتن.
به زبان محلی ما ( خِلِنگ ) کردن.

این جزء واژه هاییه که جدیدا اختراع شده
درست مثل خیلی از واژه های دیگه که خودمون اختراع کردیم
به عنوان نوع مودبانه اسکول کردن استفاده میشه
اما هیچ جایگاهی در فرهنگ لغت اصیل ایرانی نظیر عمید و دهخدا نداره.

اسکول کردن

اسکول کردن - متحیر کردن

اسکل کردن مسخره کردن

مسخره کردن - اسکل کردن

سرکار گذاشتن
اسکل کردن

اسکل کردن_کسیو به مسخره گرفتن_سرکاری

کاچه کردن

شاسگول فرض کردن

دس انداختن 😐

اسکل کردن، مسخره کردن بازیچه گرفتن

اوسکل کردن، مسخره

مسخره کردن

اسکل کردن

سرکار گذاشتن

اسکل کردن

مسخره بازی

شوخی کردن

بازی دادن

مسخره، مسخره کردن