ایستایی

/~istAyi/

مترادف ایستایی: توقف، رکود، سکون

متضاد ایستایی: پویایی

معنی انگلیسی:
stasis, breakup, discontinuance, doldrums, slack, stagnation

فرهنگستان زبان و ادب

{hovering} [حمل ونقل هوایی] ثابت و بی حرکت ماندن بالگَرد در هوا
[فیزیک] ← ایستایی شناسی

دانشنامه آزاد فارسی

ایستایی (stasis)
(یا: استاز) در زیست شناسی، توقف جریان خون در رگ ها یا توقف عبور غذا در دستگاه گوارش.

مترادف ها

stagnation (اسم)
رکود، کسادی، ایستایی

پیشنهاد کاربران

ایستایی در مهندسی یعنی ( السکونیات ) است
این در زبان عربی
بی حرکتی . سکون . توقف . کسادی . راکد .

بپرس