دیکشنری
مترجم
بپرس
ایزم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
ایزم. [ زُ ] ( اِ ) هیزم :
باغ خود را نچیده گل میوه
برد سرهنگش ایزم و میوه.
اوحدی.
رجوع به هیزم شود.
فرهنگ فارسی
هیزم
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها