پسر گفت کاین ایزدی کار بود
که بهرام را بخت بیدار بود.
فردوسی.
که این روز بادافره ایزدیست مکافات بد را ز یزدان بدیست.
فردوسی.
از این پس تو ایمن بخسب از بدی که پاداش پیش آیدت ایزدی.
فردوسی.
سلام بر تو باد و رحمت و برکتهای ایزدی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 314 ). بدان دو قوه بباید گروید و بدان راه راست ایزدی بدانست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393 ).وز مصطفی بامر و بتأیید ایزدی
مختار از امتش علی المرتضی شده است.
ناصرخسرو.
پس قضاء ایزدی چنان بود که بهرام روزی در نخجیرگاه از دنبال خرگوری میدوانید. ( فارسنامه ٔابن البلخی ص 82 ).هیچ نیاسودی از تعبد و ذکر ایزدی. ( مجمل التواریخ و القصص ). فرض ایزدی می گذارند. ( کلیله و دمنه ).
چو هرمزسخن گفتن آغاز کرد
در دانش ایزدی باز کرد.
نظامی.
|| ( اِ ) انعام و بخششی که در راه خدا داده میشود. ( ناظم الاطباء ).