ایران شهر ( ērānšahr ) ، برآمده از واژهٔ پارسیگِ ērān : 𐭠𐭩𐭫𐭠𐭭 ( آریاییان ) ، نامِ شاهنشاهیِ ایران در روزگارِ ساسانیان بود و تحلیلگران این موضوع را قطعی میدانند
در مفهوم، در دورانِ پادشاهی ساسانیان، این واژه معنای فراقومیِ سرزمینِ ایرانیان را به خود گرفته است. مفهوم ایرانشهر در دوران ساسانیان به واحدی جغرافیایی - فرهنگی تبدیل می شود؛ بر اساس نوشتارها و سنگ نوشته های باقی مانده، در این سرزمین، با مرزهای مشخص، افرادِ مختلف از ادیانِ مختلف، فراتر از باورهای مذهبی و قومی، خود را شهروند «ایرانشهر» دانسته اند. از این رو، از نظر برخی پژوهشگران، مفهومِ ایران شهر به صورت تاریخی، مردمانِ گوناگونی را در خود جای داده است. همچنین این مفهوم را همان مفهوم «ایرانیت» یا مجموعه ای از ارزش های فرهنگی، همچون نوروز می دانند که در یک سنتِ طولانیِ تاریخی و مذهبی توانسته در دوره های گوناگون، توسط مردمانِ کثیرِ این واحد جغرافیایی، تداوم پیدا کند.
... [مشاهده متن کامل]
شاپور، در سنگ نبشتهٔ سه زبانه اش در کعبهٔ زرتشت، خویش را «شاهنشاه ایران شهر» شناساند.
آنچه از بررسی مدارک تاریخی و باستانشناسی ایران به دست می آید، این است که عنوان پادشاهان ساسانی و نام کشور و قلمرو فرمانروایی ایشان با القاب و نام های پیش از ایشان تفاوت دارد. شاهنشاه واژه جدیدی است که پیش از آن هیچ سابقه ای میان پارتیان نداشته است. واژه ایران، آریان و آریانوس در کتیبه های ساسانی و القاب و نام های اشخاصی مانند ایراندخت، ایران گشسب، ایران خرد و نام سمتهای اداری مانند ایران سپهبَد، برای اولین بار در زمان ساسانیان دیده می شود. کاربرد گسترده نام ایران در القاب مختلف اداری حکومت جدید و تشکیلات آن از همان ابتدای بنیانگذاری سلسله ساسانی پدیده ای ویژه است. در کتیبه های شاهان ساسانی پس از عنوان، ایران و انیران ( یعنی ایران و غیرایران ) دیده می شود. این واژه ها در برابر واژه های آریایی و غیرآریایی است، که در متون هخامنشی به چشم می خورد.
واژه فارسی ایران به فارسی میانه Ērān، از فارسی باستان - ariya که برابر واژه اوستایی - airiia ( ایرانی باستان - arya* ) است بازمی گردد. این واژه را همهٔ اقوام «آریایی» /هندوایرانی ایران و هند باستان ( قس هندوآریایی باستان - arya «آریایی» ) برای نامیدن خود به کار می بردند. صورت اصلی آن را نمی توان به درستی بازشناخت، اما با توجه به صفت اوستایی - airiiana «آریایی»، می توان آن را برگرفته از صورت اضافی جمع این واژهٔ ایرانی دانست که به سرزمین یا کشور گفته شده است، یعنی - aryānām* حدوداً به معنی «سرزمین آریاها»، aryānām dahyuš یا «شهریاری آریاها» aryānām xsavram* ( > فارسی میانه Ērān šahr ) . این که مفهم Īrān < Ērān در آغاز هیچ بار معنایی سیاسی نداشته است، آشکارا از عنوان پادشاهای فارسی میانه šāhān šāh Ērān ud Anērān «شاهنشاه ایران و انیران» ( بسنجید با اوستایی - an - airiia و هندوآریایی باستان - an - árya «غیر ایرانی» ) بر می آید؛ به همین ترتیب اصطلاحاتی چون Ariya čiça «نژاد آریایی» در فارسی باستان و عبارت ایلامی کتیبهٔ داریوش بزرگ در بیستون ( بندهای 62 - 63 ) : d. na - ap v. Har - ri - ya - na - um ایلامی ( =فارسی باستان Ariyānām* ) «خدای آریاها» ( دربارهٔ اهورامزدا ) ، نشان دهندهٔ بار نژادی این اصطلاح در دوران باستان است.
در مفهوم، در دورانِ پادشاهی ساسانیان، این واژه معنای فراقومیِ سرزمینِ ایرانیان را به خود گرفته است. مفهوم ایرانشهر در دوران ساسانیان به واحدی جغرافیایی - فرهنگی تبدیل می شود؛ بر اساس نوشتارها و سنگ نوشته های باقی مانده، در این سرزمین، با مرزهای مشخص، افرادِ مختلف از ادیانِ مختلف، فراتر از باورهای مذهبی و قومی، خود را شهروند «ایرانشهر» دانسته اند. از این رو، از نظر برخی پژوهشگران، مفهومِ ایران شهر به صورت تاریخی، مردمانِ گوناگونی را در خود جای داده است. همچنین این مفهوم را همان مفهوم «ایرانیت» یا مجموعه ای از ارزش های فرهنگی، همچون نوروز می دانند که در یک سنتِ طولانیِ تاریخی و مذهبی توانسته در دوره های گوناگون، توسط مردمانِ کثیرِ این واحد جغرافیایی، تداوم پیدا کند.
... [مشاهده متن کامل]
شاپور، در سنگ نبشتهٔ سه زبانه اش در کعبهٔ زرتشت، خویش را «شاهنشاه ایران شهر» شناساند.
آنچه از بررسی مدارک تاریخی و باستانشناسی ایران به دست می آید، این است که عنوان پادشاهان ساسانی و نام کشور و قلمرو فرمانروایی ایشان با القاب و نام های پیش از ایشان تفاوت دارد. شاهنشاه واژه جدیدی است که پیش از آن هیچ سابقه ای میان پارتیان نداشته است. واژه ایران، آریان و آریانوس در کتیبه های ساسانی و القاب و نام های اشخاصی مانند ایراندخت، ایران گشسب، ایران خرد و نام سمتهای اداری مانند ایران سپهبَد، برای اولین بار در زمان ساسانیان دیده می شود. کاربرد گسترده نام ایران در القاب مختلف اداری حکومت جدید و تشکیلات آن از همان ابتدای بنیانگذاری سلسله ساسانی پدیده ای ویژه است. در کتیبه های شاهان ساسانی پس از عنوان، ایران و انیران ( یعنی ایران و غیرایران ) دیده می شود. این واژه ها در برابر واژه های آریایی و غیرآریایی است، که در متون هخامنشی به چشم می خورد.
واژه فارسی ایران به فارسی میانه Ērān، از فارسی باستان - ariya که برابر واژه اوستایی - airiia ( ایرانی باستان - arya* ) است بازمی گردد. این واژه را همهٔ اقوام «آریایی» /هندوایرانی ایران و هند باستان ( قس هندوآریایی باستان - arya «آریایی» ) برای نامیدن خود به کار می بردند. صورت اصلی آن را نمی توان به درستی بازشناخت، اما با توجه به صفت اوستایی - airiiana «آریایی»، می توان آن را برگرفته از صورت اضافی جمع این واژهٔ ایرانی دانست که به سرزمین یا کشور گفته شده است، یعنی - aryānām* حدوداً به معنی «سرزمین آریاها»، aryānām dahyuš یا «شهریاری آریاها» aryānām xsavram* ( > فارسی میانه Ērān šahr ) . این که مفهم Īrān < Ērān در آغاز هیچ بار معنایی سیاسی نداشته است، آشکارا از عنوان پادشاهای فارسی میانه šāhān šāh Ērān ud Anērān «شاهنشاه ایران و انیران» ( بسنجید با اوستایی - an - airiia و هندوآریایی باستان - an - árya «غیر ایرانی» ) بر می آید؛ به همین ترتیب اصطلاحاتی چون Ariya čiça «نژاد آریایی» در فارسی باستان و عبارت ایلامی کتیبهٔ داریوش بزرگ در بیستون ( بندهای 62 - 63 ) : d. na - ap v. Har - ri - ya - na - um ایلامی ( =فارسی باستان Ariyānām* ) «خدای آریاها» ( دربارهٔ اهورامزدا ) ، نشان دهندهٔ بار نژادی این اصطلاح در دوران باستان است.