ایران در دوران ملوک الطوایفی پس از ایلخانان

پیشنهاد کاربران

دوران حکومت ایلخانان ( فرزندان چنگیزخان مغول ) در ایران از سال ۶۵۴ ه‍. ق با نظم و انضباط آغاز شد، اما در بی نظمی تا ۷۵۰ ه‍. ق پایان یافت. در پایان حکومت ایلخانان ( دوران ضعف آنان ) ، ایران شاهد ملوک الطوایفی در عرصه حکومت و نهضت های انقلابی ضد ایلخانان نظیر سربداران بود. دوران حکومت ایلخانان، افول و انحطاط را به همراه آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

پایان امپراتوری ایلخانی در ایران اگر نه خلأ قدرت، تحلیل رفتن قدرت را موجب شد که به سود نیروهایی تمام شد که برای کسب اقتدار در حکومت رقابت می کردند. رقبای درگیر در این ستیز اکنون دیگر به سه دسته تقسیم شده بودند. واضح ترین آنان امرای شاخه های متعدد سلسله چنگیز خان بودند که در پی بازگردانی حکمرانی متمرکز مغول بودند. آنان تقلای خود را تا حدی به ابتکار خود و تا حدی به عنوان صرف نمادهایی که از سوی گروه بندی های مشروعیت خواه در پشت پرده علم شده بودند پی می گرفتند. گروه دوم نماینده های سلسله های محلی یا خانواده های عالی رتبه بودند که به عنوان سرداران یا خادمان عالی مقام دولت در خدمت ایلخانان بودند و نیز رهبران اتحادیه های قدرتمند ایلی. و نهایتاً گروه های دیگری که آنچه برایشان مهم بود پیروی مذهبی از جنبش های شیعی یا افراط گرا بود نه ملاحظات خاندانی یا آریستوکراتیک. ستیزه های قدرت بین این گروه ها نیم قرن ادامه پیدا کرد. گرچه یکی یا دیگری از رقبا ممکن بود مدتی حد معینی از پایداری سیاسی و اقتصادی در نواحی که بر آن کنترل مؤثر داشت تثبیت کند، هیچ یک موفقیت ماندگاری پیدا نکردند و متحد کردن کشور به تنهایی و بدون کمک توسط هیچ یک محقق نشد. سختی هایی که ایران در نتیجه چنددستگی ها و شرایط آشوبناک از آن رنج برد هر چه که باشد، وقتی در آغاز دهه هشتم قرن هشتم/چهاردهم اتحاد مجدد نهایتاً حاصل شد قربانی شدن های بیشتری به وقوع پیوست. در این زمان یک فاتح بیرونی به نام تیمور از آسیای مرکزی هجوم آورد و طرف های رقیب را کنار زد یا باعث شد قدرتشان ناپدید شود. این که با وجود مشکلات دهه های بین پایان ایلخانی و ظهور تیمور فرهنگ ایرانی چنان که ممکن است انتظار رود محو نشد بلکه در حیات فکری خود مثلاً در فضای شعر به ممتازی ای رسید کم تکرار در هر دوره دیگر، از مشخصه های ایران است. شکوفا شدن شعر که در چهره منحصر به فرد حافظ شیراز به اوج خود رسید پدیده قابل توجهی در تاریخ فرهنگی قرن هشتم/چهاردهم ایران است. در یک تضاد مشخص، حیات عمومی و امور سیاسی در سراسر این دوره در وضعیت پریشانی قرار داشت. پریشانی سیاسی، استبداد امیران جزء، نزاع های خونین بین قدرت های محلی، و حملات خسارت بار تهدیدی دائمی بودند که رفاه عمومی مردم بلکه اصل هستی آن ها را تهدید می کرد حتی وقتی موفق می شدند در برابر وحشت های آخرالزمانی که بر میهن شان نازل می شد، بسیاری از شهرها را خالی از جمعیت می کرد و بعضی نواحی را به کلی به خرابه تبدیل می کرد دوام آوردند. فروپاشی امپراتوری مغولی ایران، ستیز بر سر میراث مغول و وحشت های یک فتح اشغال دوباره کشور به دست تیمور سرنوشت بدبخت ساکنین ایران در این قرن را رقم زد، سرنوشتی که خاطره اوقات خوش روزهای آخرین ایلخان ها که بی شک هنوز از آن به نیکی یاد می شد کاملاً حس می شد.

ایران در دوران ملوک الطوایفی پس از ایلخانان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ایران_در_دوران_ملوک‌الطوایفی_پس_از_ایلخانان

بپرس