ایراض

لغت نامه دهخدا

ایراض. ( ع مص ) ( از «ورض » ) به یکبار افکندن مرد غائط را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). یک مرتبه رید و انداخت پلیدی خود را. ( از ناظم الاطباء ). || به یکبار افکندن ماکیان بر بیضه نشسته سرگین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ): اورضت الدجاجة،اورصت الدجاجة. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به ماده قبل شود. || ( از «ارض » ) آرَضَه ُ اﷲ ایراضاً؛ باز کام گرداند او را خدا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران