ایذان

لغت نامه دهخدا

ایذان. ( ع مص )اعلام کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آگاه کردن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ). بیاگاهانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). ( المصادر زوزنی ). آگاه کردن به امری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || اذان گفتن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || به شگفت آوردن. || بازداشتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || در گوش کسی زدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس