ایذا. ( ع اِ ) رنج و آزار و عذاب و زحمت و جور و ستم و جفا و تصدیع و آزردگی و محنت. ( ناظم الاطباء ). ایذاء : زبان درنهندش به ایذا چو تیغ که بدبخت زر دارد از خود دریغ.
سعدی.
بسمع رضا مشنو ایذای کس.
سعدی.
که مگریکی از غلامان او بدو ایذائی و زحمتی رسانیده است. ( تاریخ قم ص 249 ). رجوع به ایذاء شود.
فرهنگ فارسی
(مصدر ) آزردن آزار دادن اذیت کردن رنج دادن .
فرهنگ عمید
اذیت کردن، آزار رساندن، رنج دادن: به سمع رضا مشنو ایذای کس / وگر گفته آید به غورش برس (سعدی۳: ۳۲۰ ).
پیشنهاد کاربران
در این نزدیکی بر لب آب گربه ایست متعبد ، روز روزه دارد و شب نماز کند ، هرگز خونی نریزد و ایذای حیوانی جایز نشمرد. ( کلیله و دمنه تصحیح دکتر مینوی ، ص ۲۰۶ )