ایده
/~ide/
مترادف ایده: آرمان، اندیشه، زعم، عقیده، فکر
برابر پارسی: آرمان، اندیشه، رای، مونه
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: فکر و اندیشه، رأی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فرانسوی
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
دانشنامه عمومی
ایده، مثال، صورت، انگاره یا طرح ( به انگلیسی: Idea ) در حقیقت یک تصور ذهنی است. ایده ها همچنین می توانند مفاهیمی انتزاعی باشند که به شکل تصاویر ذهنی ارائه نمی شوند. [ ۱] شاید بتوان ایده دادن را نخستین گام برای حل یک مشکل یا برآورده کردن یک نیاز دانست. به عبارت دیگر ایده ساده ترین راه حلی است که انسان در برابر یک مسئله یا نیاز به آن فکر می کند. هر چند می توان یک ایده را بسط داد و پیچیده کرد. ایده یک نوع تلنگر ذهنی درون افکار شخص می باشد که با مطرح نمودن آن موضوعیت خود را پیدا می کند انگاره ای است که تداعی ذهنی را به صورت یک طرح بیان می دارد. ایده یک نوع اندیشه، فکر و عقیده است که رسیدن به آرمان و موفقیت را در صورت اجرای صحیح به همراه دارد.
کریس اندرسون بنیانگذار TED که در زمینه «گسترش ایده های ارزشمند» فعالیت می کند، می گوید:
می توان به ایده به عنوان الگویی از اطلاعات نگاه کرد که به شما کمک می کند جهان پیرامون تان را درک و هدایت کنید. [ ۲]
بحث بر سر ماهیت زیربنایی «ایده» توسط افلاطون باز می شود، که شرح نظریه اش در مورد اشکال، که در طول گفت و گوهای متعدد او تکرار و انباشته شده، برای چیزهایی که عبارتند از: «معنای جدیدی به کلمه یونانی می بخشد» دیده می شود. ( اشاره به عبارت یونانی re. εἶδος ) که آن عناصر ادراک را برجسته می کند که بدون ارجاع مادی یا عینی در دسترس چشم ها با آنها مواجه می شوند ( اشاره به عبارت یونانی re. ἰδέα ) . با انتشار این استدلال، کلمه «ایده» معانی به خود می گیرد که امروزه بیشتر با این اصطلاح مرتبط است. افلاطون در کتاب پنجم جمهوری خود، فلسفه را عشق به این شیوه رسمی دیدن ( در مقابل ماهیت بصری دیدن ) تعریف می کند.
افلاطون این نظریه را مطرح می کند که اشیاء آگاهی ادراک شده اما غیر مادی، قلمرویی از اشکال یا ایده های بی مرگ را تشکیل می دهند که جهان مادی از آن سرچشمه می گیرد. ارسطو در این زمینه افلاطون را به چالش می کشد و معتقد است که دنیای پدیداری ایده ها به عنوان ترکیبات ذهنی مشاهدات به یاد ماندنی پدید می آید. اگر چه به کار بردن این اصطلاحات برای متفکران از دوران باستان نابهنگام است، اما اگر افلاطون را متفکری ایده آلیست و ارسطو را متفکری تجربه گرا بنامیم، بحث بین افلاطون و ارسطو را روشن می کند.
این تضاد بین تجربه گرایی و ایده آلیسم به طور کلی مشخصه پویایی بحث بر سر نظریه ایده ها تا به امروز است. این انشقاق در تئوری هرگز به رضایت متفکران هر دو طرف اختلاف حل نشده است و امروزه در شکاف بین مکتب های فلسفی تحلیلی و قاره ای نمایان می شود. تضادهای مداوم بین فیزیک کلاسیک و مکانیک کوانتومی را می توان به عنوان یک قیاس تقریبی برای شکاف بین دو مکتب فکری ذکر کرد.
کریس اندرسون بنیانگذار TED که در زمینه «گسترش ایده های ارزشمند» فعالیت می کند، می گوید:
می توان به ایده به عنوان الگویی از اطلاعات نگاه کرد که به شما کمک می کند جهان پیرامون تان را درک و هدایت کنید. [ ۲]
بحث بر سر ماهیت زیربنایی «ایده» توسط افلاطون باز می شود، که شرح نظریه اش در مورد اشکال، که در طول گفت و گوهای متعدد او تکرار و انباشته شده، برای چیزهایی که عبارتند از: «معنای جدیدی به کلمه یونانی می بخشد» دیده می شود. ( اشاره به عبارت یونانی re. εἶδος ) که آن عناصر ادراک را برجسته می کند که بدون ارجاع مادی یا عینی در دسترس چشم ها با آنها مواجه می شوند ( اشاره به عبارت یونانی re. ἰδέα ) . با انتشار این استدلال، کلمه «ایده» معانی به خود می گیرد که امروزه بیشتر با این اصطلاح مرتبط است. افلاطون در کتاب پنجم جمهوری خود، فلسفه را عشق به این شیوه رسمی دیدن ( در مقابل ماهیت بصری دیدن ) تعریف می کند.
افلاطون این نظریه را مطرح می کند که اشیاء آگاهی ادراک شده اما غیر مادی، قلمرویی از اشکال یا ایده های بی مرگ را تشکیل می دهند که جهان مادی از آن سرچشمه می گیرد. ارسطو در این زمینه افلاطون را به چالش می کشد و معتقد است که دنیای پدیداری ایده ها به عنوان ترکیبات ذهنی مشاهدات به یاد ماندنی پدید می آید. اگر چه به کار بردن این اصطلاحات برای متفکران از دوران باستان نابهنگام است، اما اگر افلاطون را متفکری ایده آلیست و ارسطو را متفکری تجربه گرا بنامیم، بحث بین افلاطون و ارسطو را روشن می کند.
این تضاد بین تجربه گرایی و ایده آلیسم به طور کلی مشخصه پویایی بحث بر سر نظریه ایده ها تا به امروز است. این انشقاق در تئوری هرگز به رضایت متفکران هر دو طرف اختلاف حل نشده است و امروزه در شکاف بین مکتب های فلسفی تحلیلی و قاره ای نمایان می شود. تضادهای مداوم بین فیزیک کلاسیک و مکانیک کوانتومی را می توان به عنوان یک قیاس تقریبی برای شکاف بین دو مکتب فکری ذکر کرد.
wiki: ایده
ایده (هلند). اِیده ( به هلندی: Ede ) نام یک شهر و شهرستان در استان خلدرلاند در شرق هلند است. جمعیت این شهر طبق آمار سال ۲۰۰۷ معادل ۱۰۷٬۴۷۶ نفر است.
اقتصاد شهر ایده به لطف نزدیکی به بزرگراه ها و راه آهن سریع ترین راه را به بندر روتردام و فرودگاه اسخیپهول آمستردام و منطقه رور در آلمان ممکن ساخته است. قبلاً بیشتر افراد شهر در کارخانه ای متعلق به شرکت هلندی انکا و همین طور سه مرکز نظامی در شمال شرق شهر کار می کردند که با بسته شدن کارخانه و همچنین پس از منسوخ شدن خدمت وظیفه عمومی، اقتصاد شهر بیشتر روی صنعت گردشگری متمرکز شده است.
شهر ایده از طریق آزادراه به شهرهای اطراف راه دارد. همچنین از طریق دو ایستگاه راه آهن به آلکمار، آمرسفورت، آمستردام، فرودگاه اسخیپهول آمستردام، آرنهم، بارنه فلد، دن هلدر و اوترخت دسترسی دارد.
در این شهر ۴ دبیرستان و یک دانشگاه وجود دارد.
• خرودیم - جمهوری چک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاقتصاد شهر ایده به لطف نزدیکی به بزرگراه ها و راه آهن سریع ترین راه را به بندر روتردام و فرودگاه اسخیپهول آمستردام و منطقه رور در آلمان ممکن ساخته است. قبلاً بیشتر افراد شهر در کارخانه ای متعلق به شرکت هلندی انکا و همین طور سه مرکز نظامی در شمال شرق شهر کار می کردند که با بسته شدن کارخانه و همچنین پس از منسوخ شدن خدمت وظیفه عمومی، اقتصاد شهر بیشتر روی صنعت گردشگری متمرکز شده است.
شهر ایده از طریق آزادراه به شهرهای اطراف راه دارد. همچنین از طریق دو ایستگاه راه آهن به آلکمار، آمرسفورت، آمستردام، فرودگاه اسخیپهول آمستردام، آرنهم، بارنه فلد، دن هلدر و اوترخت دسترسی دارد.
در این شهر ۴ دبیرستان و یک دانشگاه وجود دارد.
• خرودیم - جمهوری چک
wiki: ایده (هلند)
پیشنهاد کاربران
واژه ایده در اصل و ریشه به زبان فارسی و به شکل ای ده مخفف 《 این ۱۰ 》 بوده و ضمیر دوم شخص مفرد این، اشاره به هر فرد انسانی داشته و دارد. واژه های کاتگوری، فنومن، نئومن و نوومن که از مفاهیم بنیادی فلسفه غرب از یونان باستان تاکنون می باشند، هم در اصل و ریشه به زبان فارسی ماقبل اوستای نوشتاری بوده اند و نه یونانی. کاتِگوری از دو کلمه ساخته شده یکی کات به معنای جعبه یا صندوق و گوری یا قبری یعنی به خاک سپرده شده و آنهم نه در خاک هستی و وجود بطور کلی و عام بلکه در هستی و وجود افراد انسانی بطور جزئی، خاص، ویژه و منحصر بفرد. از دیدگاه خردمندان گمنام ایرانی و آفرینندگان این واژه، هر فرد انسانی یک کات یا صندوق زنده و در بر دارنده یک گنج گرانبها می باشد و وظیفه خردمند و اندیشمند و متفکر هوشمند شناخت این گنج و معرفی آن به خود و پیشگاه خاص و عام ست . محیط و محتوا یا بیرون و درون این گنجینه انفرادی - انسانی بطور فشرده و کوتاه به شکل و شرح زیر می باشد :
... [مشاهده متن کامل]
الف - هر فرد انسانی دارای ده بُعد انسانی یا ده تا من میباشد مشتمل بر پنج منِ مردانه و پنج منِ زنانه بر رویهم؛ یک منِ واقعی، تجربی، بیرونی، عینی یا شهودی و پدیدار شده یا فنومنی و نُه منِ غیر واقعی، غیر تجربی، غیر شهودی، درونی، غیبی و پدیدار نشده یا نوومنی.
ب - هر فرد انسانی دارای پنج میل جنسی می باشد؛ یکی اصلی و آشکار که ریشه در پوسته و چهار تا فرعی و پنهانی که ریشه در مغز صدف دهن بسته غریزه جنسی دارند.
کلمه مفرد نئومن در اصل و ریشه به شکل 《نا او من 》تلفظ و بیان میشده به معنای: او این منِ بیرونی نیست بلکه منِ دیگریست در درون این منِ بیرونی. کلمه نوومن در عوض بصورت جمع بوده به معنای نُه من.
علت و دلیل اصلی کج بودن ساختار فلسفه غرب از زمان سقراط و افلاطون و ارسطو تاکنون این بوده که تلفظ ریشه ای و معنای این چهار واژه فارسی بر اندیشمندان و متفکرین غربی چه فلسفی و چه دینی و چه عرفانی و چه آتئیستی آشکار نبوده بلکه پنهان و ناپیدا. رشته فلسفی پدیدار شناسی ( فنومنولوژی ) به تنهائی یعنی بدون شناخت ها و تئوری های علمی و رشته های فراموش شده نئومنولوژی و نوومنولوژی هرگز نمی تواند به شناخت حقایق نهفته در پشت پرده ظاهر پدیده ها بصورت امکانات بالقوه در باطن واقعیت عینی یعنی این طبیعت ( بطور کلی محتوا و محیط ) این گیتی یا کیهان و یا این جهان دست یابد یا پی ببرد. یک نکته بسیار مهم در این زمینه اینست که دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند. یعنی محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه خدای کلمه ای، مفهومی و ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم ) و به امر و خواست وی در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( موسی و محمّد ) ابلاغ نگردیده. اندیشمندان، متفکرین و خیالپردازان پیرو این سه دین اگر حقیقتا و براستی و از ته دل به آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، اعتقاد و ایمان و امید داشته باشند، باید بدانند که خداوند متعال حقیقی و واقعی در آفرینش اولیه محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار همه افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات مفید زنده و غیر زنده ) را بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی و هرکدام را به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی ( پنج زوج آسمانی مشتمل بر ده نیمزوج ) و هر نیمزوجی را در نهایت کمال خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. آن ده نفر آسمانی در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان ( محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان ها ) در طول هم و پشت سر همدیگر در ده عالم یا دنیا زیر سقف ده آسمان و روی ده کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یکهفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول یا به بیانی دیگر ، به تعداد یکهفتم کلیه مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی. در این زمینه لازم به اشاره میدانم که بینش و باور بعضی از حکیمان و عارفان دینی خودمان مبنی بر عقول عشره یا خرد های دهگانه یک خیال اوهامی بیش نمی باشد.
طول زمانی این سفر دایره وار دنیوی و مقطعی در ادوار فراوان ( به تعداد حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. تبدیل این زمان به سال شمسی ( یا قمری ) به کمک یک ماشین حساب مناسب به عهده خوانندگان ایده شناس.
در پایان کلام کودکانه امروز خود لازم به اشاره می دانم که دو عبارت اوستائی یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه هردو به زبان قوم ماد بوده و لذا پارسی زبانان خودی و اوستا شناسان بیگانه تا کنون نتوانسته اند به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آنها پی ببرند:
خویدوده در میدان های خود شناسی و انسان شناسی خطاب به خود و شنونده به معنای زیر بوده : خود تو ده تائی هستی و آژی ده اکه به معنای زندگانی های دهگانه آسمانی. ترجمه و تفسیر این دو عبارت به شکل های: ازدواج با محارم و اژدها و ضحاک، بنیادی ترین ترجمه و تفسیر محسوب میشوند و چنین ترجمه و تفاسیری به نفع ادیان ابراهیمی بوده اند.
... [مشاهده متن کامل]
الف - هر فرد انسانی دارای ده بُعد انسانی یا ده تا من میباشد مشتمل بر پنج منِ مردانه و پنج منِ زنانه بر رویهم؛ یک منِ واقعی، تجربی، بیرونی، عینی یا شهودی و پدیدار شده یا فنومنی و نُه منِ غیر واقعی، غیر تجربی، غیر شهودی، درونی، غیبی و پدیدار نشده یا نوومنی.
ب - هر فرد انسانی دارای پنج میل جنسی می باشد؛ یکی اصلی و آشکار که ریشه در پوسته و چهار تا فرعی و پنهانی که ریشه در مغز صدف دهن بسته غریزه جنسی دارند.
کلمه مفرد نئومن در اصل و ریشه به شکل 《نا او من 》تلفظ و بیان میشده به معنای: او این منِ بیرونی نیست بلکه منِ دیگریست در درون این منِ بیرونی. کلمه نوومن در عوض بصورت جمع بوده به معنای نُه من.
علت و دلیل اصلی کج بودن ساختار فلسفه غرب از زمان سقراط و افلاطون و ارسطو تاکنون این بوده که تلفظ ریشه ای و معنای این چهار واژه فارسی بر اندیشمندان و متفکرین غربی چه فلسفی و چه دینی و چه عرفانی و چه آتئیستی آشکار نبوده بلکه پنهان و ناپیدا. رشته فلسفی پدیدار شناسی ( فنومنولوژی ) به تنهائی یعنی بدون شناخت ها و تئوری های علمی و رشته های فراموش شده نئومنولوژی و نوومنولوژی هرگز نمی تواند به شناخت حقایق نهفته در پشت پرده ظاهر پدیده ها بصورت امکانات بالقوه در باطن واقعیت عینی یعنی این طبیعت ( بطور کلی محتوا و محیط ) این گیتی یا کیهان و یا این جهان دست یابد یا پی ببرد. یک نکته بسیار مهم در این زمینه اینست که دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند. یعنی محتوای آن دو داستان از طرف خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه خدای کلمه ای، مفهومی و ایده ای از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم ) و به امر و خواست وی در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ( موسی و محمّد ) ابلاغ نگردیده. اندیشمندان، متفکرین و خیالپردازان پیرو این سه دین اگر حقیقتا و براستی و از ته دل به آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، اعتقاد و ایمان و امید داشته باشند، باید بدانند که خداوند متعال حقیقی و واقعی در آفرینش اولیه محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار همه افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات مفید زنده و غیر زنده ) را بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی و هرکدام را به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی ( پنج زوج آسمانی مشتمل بر ده نیمزوج ) و هر نیمزوجی را در نهایت کمال خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. آن ده نفر آسمانی در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان ( محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان ها ) در طول هم و پشت سر همدیگر در ده عالم یا دنیا زیر سقف ده آسمان و روی ده کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یکهفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول یا به بیانی دیگر ، به تعداد یکهفتم کلیه مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی. در این زمینه لازم به اشاره میدانم که بینش و باور بعضی از حکیمان و عارفان دینی خودمان مبنی بر عقول عشره یا خرد های دهگانه یک خیال اوهامی بیش نمی باشد.
طول زمانی این سفر دایره وار دنیوی و مقطعی در ادوار فراوان ( به تعداد حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. تبدیل این زمان به سال شمسی ( یا قمری ) به کمک یک ماشین حساب مناسب به عهده خوانندگان ایده شناس.
در پایان کلام کودکانه امروز خود لازم به اشاره می دانم که دو عبارت اوستائی یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه هردو به زبان قوم ماد بوده و لذا پارسی زبانان خودی و اوستا شناسان بیگانه تا کنون نتوانسته اند به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی آنها پی ببرند:
خویدوده در میدان های خود شناسی و انسان شناسی خطاب به خود و شنونده به معنای زیر بوده : خود تو ده تائی هستی و آژی ده اکه به معنای زندگانی های دهگانه آسمانی. ترجمه و تفسیر این دو عبارت به شکل های: ازدواج با محارم و اژدها و ضحاک، بنیادی ترین ترجمه و تفسیر محسوب میشوند و چنین ترجمه و تفاسیری به نفع ادیان ابراهیمی بوده اند.
نگره
ایده= طرح؛ نظر
ایده= طرح
هوالعلیم :
ایده :نظریه ، رأى ، روشی نو
ایَّده: از او دستگیری کرد، او را یاری کرد
ایده :نظریه ، رأى ، روشی نو
ایَّده: از او دستگیری کرد، او را یاری کرد
اندیشه به فرانسوی که به مرور در زبان اگلیسی رواج پیدا کرد
بعضی کلمات در عربی و تورکی وجود دارند. که با تلفظ و نوشتن یکسان معنایی مختلفی دارند. مثلا قل در عربی یعنی ( بگو ) . در تورکی بازو مثل قلچماق ( بازوی پر زوری که مثل چماق است ) . قال در عربی یعنی گفت و در
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تورکی یعنی بمان مثل قال گذاشت رفت. قاری در عربی یعنی قرائت خواندن در تورکی یعنی قوجا ننه. قاری ننه. . کاسب در عربی کسب کننده در تورکی یعنی فقیر. . ایده در عربی فکر و اندیشه ایده لوژی ود تورکی یعنی سنجد ( مثلا آمریکا تازا ایده لری اوغور لور ) . اسیر عربی با اسارت هم خانواده است. اسیر تورکی معنای باد می وزد. مثلا. تنش از ترس می لرزد. . . . . غلام هم یکی از آنهاست . غلام در عربی باغلمان هم خانواده است. ولی در تورکی غلام با تلفظ قولام� از فعل قولوق ائله ماق است. من الله هین قولویام یعنی من بنده ی خدا هستم. یا من قوناخ لیق دا قول لوق ائله دیم. من در مجلس از همه پذیرایی کردم. . . . من قولام من بنده هستم. من در خدمتگزاری و پذیرایی کردن از مهمانها آماده ام از نظر چایی دادن و میوه دادن . . . در عربی غلام رضا. و غلام علی وجود ندارد. چون این اسم ها ترکیب تورکی و عربی است. کسی که غلامرضا است. یعنی خدمت گزار حضرت رضاست . و گوش به فرمان حضرت رضاست.
ایده یعنی خلاقیت ، جان بخشیدن ، طرح
ایده خودش پارسیه
نیاز به برابر پارسی نداره
نیاز به برابر پارسی نداره
پیشنهاد سازنده
مینو به معنای ماده می باشد و مانو به معنای معنا. دو جهان مینوی و مانوی یا دو جهان مادی و معنوی از دیدگاه زرتشت روی هم قرار دارند ، یعنی تنیده و یا اجین در هم می باشند برخلاف باور و بینش افلاطون که بر اساس آن عالم ایده ها جدا و در ورای عالم محسوسات قرار داشته باشد به شکل ماوراء طبیعت بر فراز طبیعت. برجسته ترین شگرد ارسطو این بود که وقت خودرا روی حل مسئله ارتباط بین دو جهان تلف ننمود بلکه هردو را همچو زرتشت روی هم گذاشت که در زمینه شناخت فقط با یک مسئله مواجه باشد. ارسطو ایده های استاد افلاطون یعنی الگو ها یا مثال ها ( مُثُل ) یا سرمشق های ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی را بصورت فرم های جاودانه در باطن موجودات محسوس قرار داد و بر این باور بود که فرم ها یا شکل ها و صورت های ظاهری موجودات محسوس نمونه های ناقصی از آنها می باشند. نکته بسیار مهم در این باره این است که واژه فارسی ایده مقدم است بر واژه معادل یونانی آن یعنی آیدون ( با حروف لاتین : Aidon ) .
... [مشاهده متن کامل]
Idee با تلفظ ایده در زبان آلمانی و Idea با تلفظ آیدئا در زبان انگلیسی هردو معادل همان واژه یونانی می باشند.
در زبان آلمانی ضمیر اول شخص مفرد یعنی من به شکل Ich با تلفظ ایش و هستی یا وجود واقعی با کلمه Dasein با تلفظ دازاین نوشته می شود و دوقلوی ee معادل عدد ۵۵ می باشد. لذا معنای نهفته در پشت پرده ظاهری این کلمه عبارت است از:
هستی یا وجود من از یک ماهیت دهگانه آفریده شده است یعنی پنج نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه. البته خود فلاسفه بزرگ آلمان نتوانسته اند به این معنا دست یابند. دو حرف Id را هم میتوان مخفف کلمات Identity و Identitaet دانست که هردو به معنای هویت یا ماهیت می باشند. واژه فارسی ایده در اصل و ریشه مخفف عبارت : این ده، بوده است و ضمیر سوم شخص این اشاره به هر فرد انسانی دارد. معنای واژه ایده و واژه باستانی - اوستایی خویدوده و معنای دو واژه فنومن و نوومن روی همدیگر از دیدگاه خردمندان گم نام ایرانی و آفرینندگان اولیه این واژه ها مترادف و معادل و هم معنا بوده اند. واژه خویدوده به معنای ازدواج با محارم نبوده بلکه در زمینه های خود شناسی و انسان شناسی خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای 《 خود تو ده تائی 》 بوده است. واژه فنومن به معنای یک منِ واقعی و عینی و تجری و یا پدیداری و واژه نوومن به معنای نُه منِ غیر ( واقعی و عینی و تجربی و پدیداری ) بلکه سایه وار یا استعلایی و یا متایی . لذا فنومن و نوومن روی همدیگر ده تا انسان یا پنج آدم و پنج حوای خودی و یا با استفاده از ترمینولوژی کار گستاو یونگ ؛ پنج آنیما و پنج آنیموس خودی هر فرد انسانی می باشند. واژه فارسی ماده هم در اصل و ریشه به شکل : ما 10 بوده است، نه به این معنا که ما از یک و صفر آفریده شده ایم و یا از هستی و نیستی بلکه هرکدام از ما افراد انسانی در نظام احسن آفرینش مبداء از خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی آفریده شده ایم با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و ملکوتی یا آسمانی. لذا داستان بابا آدم و ننه حوای دینی طبق بینش و باور این حقیر یک افسانه تخیلی - توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
پایان فلسفه غرب عبارت است از فنومنولوژی یا پدیدار شناسی و آغاز حکمت نوین اشراقی عبارت است از نوومنولوژی یعنی شناخت نُه گانه های سایه وار یا استعلایی و یا متائی هرکدام از افراد انسانی و از آن طریق بنیانگذاری حکمت و عرفان علمی - الاهی یعنی متافیزیک علمی که فرق اش با متافیزیک کلاسیک ارسطو و استعلایی کانت و با بنیاد حکمت و عرفان دینی - الهی زمین تا آسمان می باشد.
عقول عشره یا عقل های دهگانه بعضی از حکیمان و عارفان ایرانی - مسلمان و انوار مجرده قاهره و مدبره شیخ شهاب الدین سهروردی مفید تر خواهد بود که در گذشته باقی بمانند و در جا بزنند .
... [مشاهده متن کامل]
Idee با تلفظ ایده در زبان آلمانی و Idea با تلفظ آیدئا در زبان انگلیسی هردو معادل همان واژه یونانی می باشند.
در زبان آلمانی ضمیر اول شخص مفرد یعنی من به شکل Ich با تلفظ ایش و هستی یا وجود واقعی با کلمه Dasein با تلفظ دازاین نوشته می شود و دوقلوی ee معادل عدد ۵۵ می باشد. لذا معنای نهفته در پشت پرده ظاهری این کلمه عبارت است از:
هستی یا وجود من از یک ماهیت دهگانه آفریده شده است یعنی پنج نفس مجرد مردانه و پنج نفس مجرد زنانه. البته خود فلاسفه بزرگ آلمان نتوانسته اند به این معنا دست یابند. دو حرف Id را هم میتوان مخفف کلمات Identity و Identitaet دانست که هردو به معنای هویت یا ماهیت می باشند. واژه فارسی ایده در اصل و ریشه مخفف عبارت : این ده، بوده است و ضمیر سوم شخص این اشاره به هر فرد انسانی دارد. معنای واژه ایده و واژه باستانی - اوستایی خویدوده و معنای دو واژه فنومن و نوومن روی همدیگر از دیدگاه خردمندان گم نام ایرانی و آفرینندگان اولیه این واژه ها مترادف و معادل و هم معنا بوده اند. واژه خویدوده به معنای ازدواج با محارم نبوده بلکه در زمینه های خود شناسی و انسان شناسی خطاب به تک تک افراد انسانی به معنای 《 خود تو ده تائی 》 بوده است. واژه فنومن به معنای یک منِ واقعی و عینی و تجری و یا پدیداری و واژه نوومن به معنای نُه منِ غیر ( واقعی و عینی و تجربی و پدیداری ) بلکه سایه وار یا استعلایی و یا متایی . لذا فنومن و نوومن روی همدیگر ده تا انسان یا پنج آدم و پنج حوای خودی و یا با استفاده از ترمینولوژی کار گستاو یونگ ؛ پنج آنیما و پنج آنیموس خودی هر فرد انسانی می باشند. واژه فارسی ماده هم در اصل و ریشه به شکل : ما 10 بوده است، نه به این معنا که ما از یک و صفر آفریده شده ایم و یا از هستی و نیستی بلکه هرکدام از ما افراد انسانی در نظام احسن آفرینش مبداء از خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی آفریده شده ایم با هدف زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف در قالب پنج زوج بنیادی و ملکوتی یا آسمانی. لذا داستان بابا آدم و ننه حوای دینی طبق بینش و باور این حقیر یک افسانه تخیلی - توهمی بیش نمی باشد و محتوای آن از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
پایان فلسفه غرب عبارت است از فنومنولوژی یا پدیدار شناسی و آغاز حکمت نوین اشراقی عبارت است از نوومنولوژی یعنی شناخت نُه گانه های سایه وار یا استعلایی و یا متائی هرکدام از افراد انسانی و از آن طریق بنیانگذاری حکمت و عرفان علمی - الاهی یعنی متافیزیک علمی که فرق اش با متافیزیک کلاسیک ارسطو و استعلایی کانت و با بنیاد حکمت و عرفان دینی - الهی زمین تا آسمان می باشد.
عقول عشره یا عقل های دهگانه بعضی از حکیمان و عارفان ایرانی - مسلمان و انوار مجرده قاهره و مدبره شیخ شهاب الدین سهروردی مفید تر خواهد بود که در گذشته باقی بمانند و در جا بزنند .
پندار
در کنار برخی پیشنهادهای خوب از آن میان، پیشنهادِ ارزنده ی فرتاش: مینو، کاربرد واژه ی پندار نیز به همان آرش درست خواهد بود.
نمونه:
�در زمینه ی فلسفه، از دید من خط کشی شما میان دانش ها ( علوم ) و فلسفه، تنها دربرگیرنده ی همه ی گونه های فلسفه های پندارگرایانه ( ایده آلیستی ) و ماده گرایانه ( ماتریالیستی ) تا پیش از فلسفه ی علمی ( ماتریالیسم دیالکتیک ) است. �
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/08/blog - post_19. html
در کنار برخی پیشنهادهای خوب از آن میان، پیشنهادِ ارزنده ی فرتاش: مینو، کاربرد واژه ی پندار نیز به همان آرش درست خواهد بود.
نمونه:
�در زمینه ی فلسفه، از دید من خط کشی شما میان دانش ها ( علوم ) و فلسفه، تنها دربرگیرنده ی همه ی گونه های فلسفه های پندارگرایانه ( ایده آلیستی ) و ماده گرایانه ( ماتریالیستی ) تا پیش از فلسفه ی علمی ( ماتریالیسم دیالکتیک ) است. �
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/08/blog - post_19. html
افکار ، ایده پردازی
هنداخت ( برگرفته از گفتار استاد فریدون جنیدی که برابر واژه ای برای واژه ی طرح می باشد )
پیشنهاد، نظریه
دوستان گرامی شاید رویه یِ 1069 از نبیگ ( فرهنگ واژه های اوستا ) ما را یاری کند.
نیاز به یادآوری است که مینو ( ایده ) ها نادیدنی هستند.
نیاز به یادآوری است که مینو ( ایده ) ها نادیدنی هستند.
بین مونه، مینه و مینو یکی را باید برگزینیم.
ایده پولساز
افزون بر واژگان پیشنهاد شده از سوی دوستان، برابرنهاد پارسی واژه ( ( ایده ) ) ، واژه ( ( مینو ) ) نیز می باشد. ( بویژه در اندیشه های منطقی و فلسفوی )
کسی که بگونه ای چشمگیر واژه ایده را در فلسفه بکاربست، افلاطون بود ولی واژه مینو دیرینگی بسیار بیشتری دارد چراکه مینو و مینوگرایی در اندیشه های ایرانیان باستان بویژه زرتشتیان جایگاه والا و سترگی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
ایده=مینو
ایده آلیسم=مینوگرایی
ایده آل= آرمانی=مینوگان
ایده آلیست=مینوگرا
منبع: هرچند این واژه پیشینه بس درازی دارد ولی می توانید به نسک سنجش خرد ناب کانت ترگویه ای از شمس الدین ادیب سلطانی نگاهی بیاندازید. ( در فلسفه کانت و هگل این واژگان به فراوانی دیده می شوند. ) با سپاس
کسی که بگونه ای چشمگیر واژه ایده را در فلسفه بکاربست، افلاطون بود ولی واژه مینو دیرینگی بسیار بیشتری دارد چراکه مینو و مینوگرایی در اندیشه های ایرانیان باستان بویژه زرتشتیان جایگاه والا و سترگی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
ایده=مینو
ایده آلیسم=مینوگرایی
ایده آل= آرمانی=مینوگان
ایده آلیست=مینوگرا
منبع: هرچند این واژه پیشینه بس درازی دارد ولی می توانید به نسک سنجش خرد ناب کانت ترگویه ای از شمس الدین ادیب سلطانی نگاهی بیاندازید. ( در فلسفه کانت و هگل این واژگان به فراوانی دیده می شوند. ) با سپاس
برابر های پارسی ( بسته به کابرد ، موارد زیر میتواند درست باشد ) :
پیشنهاد ، دیدگاه ، اندیشه ، آرمان ، رای ، طرح ( عربی )
پیشنهاد ، دیدگاه ، اندیشه ، آرمان ، رای ، طرح ( عربی )
ایده
این واژه ای هندو اروپایی یا ایرانوویچی است به مینه ی دیدن و نگریستن زیرا برای نگاره و نگره ای که در زهن پدید می آید از دیدن بهره می بردند پس برابر پارسی آن :
دیده
دیگر پیشنهاد ها : سَر اندیشه ، اِنگاره
این واژه ای هندو اروپایی یا ایرانوویچی است به مینه ی دیدن و نگریستن زیرا برای نگاره و نگره ای که در زهن پدید می آید از دیدن بهره می بردند پس برابر پارسی آن :
دیده
دیگر پیشنهاد ها : سَر اندیشه ، اِنگاره
مضمون فکری
طرح .
انگاره
اندیشه ، فکر، عقیده ، تصور، رأی. ( معین ) - پاسخی که بر مبنای اشراف و آگاهی از کیفیت سوال داده شود و متضمن خلاقیت . نوآوری باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)