ایداع

لغت نامه دهخدا

ایداع. ( ع مص ) ( از «ودع » ) ودیعت نهادن به کسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را، هو من الاضداد. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ). حفاظت مال خود را به دیگری سپردن. ( تعریفات ). || صلح کردن میان قوم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ( از «ی دع » ) واجب کردن حج را بر خود به تطیب زعفران بجهت احرام ، یقال : ایدع الحج علی نفسه اذا اوجبه. ( منتهی الارب ). واجب گردانیدن حج بر خود. ( ناظم الاطباء ). || واجب کردن. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

ودیعت نهادن بکسی و پذیرفتن از کسی ودیعت را .

فرهنگ عمید

به ودیعت گذاشتن مالی در نزد کسی، ودیعه گذاشتن، سپردن.

پیشنهاد کاربران

مالی را به دیگری به ودیعه سپردن ، یا از دیگری به ودیعه گرفتن ( حفاظت از مال خود توسط دیگری ) .
محمدرضا عمادی ف جعفر
مالی را به ودیعه سپردن یا گرفتن ( حفاظت مال خود را به دیگری سپردن ) .
ودیعه مال
ودیعه گذاشتن مال نزد کسی است - سپردن
در قانون مدنی منظور از ایداع
پرداختن. نزد کسی گذاشتن یا براساس عرف بلد در احکام ایداع باشد
ایداع:بستانکار ( ( در صورتحسابهای بانکی ) ) می باشد
این لغت به معنی ( ( برداشت ) ) نیز می باشد
پرداخت کردن

بپرس