ایخشت

لغت نامه دهخدا

ایخشت. [ اَ / اِ خ ُ ] ( اِ ) فلزات را گویند چون طلا و نقره ومس و آهن و سرب و قلع و روی و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) ( هفت قلزم ). زر و سیم باشد و مس و آهن و روی و جیوه و سرب و ارزیز و امثال آن و بتازی فلز خوانند. ( جهانگیری ). در اوستا ایوخشوسته ( فلز گداخته ) مرکب از «ایه » در پهلوی آسن و در فارسی آهن و جزو دوم که خشوست باشد به معنی مایع و روان است «خرده اوستا ص 191 ج 4» بنابراین صحیح کلمه ایخشست با شین و سین هر دوست. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

پیشنهاد کاربران