ایحاش. ( ع مص ) ( از «وح ش » ) بی نبات و بی مردم یافتن زمین و شهر را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || ویران و خراب گردیدن خانه و جای. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پژمان و اندوهگین کردن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ). || گرسنه شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بی توشه گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ).