لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
affirmation و affirmative با تلفظ های تقریبی اُفیرمَیشِن و افیرماتیو به زبان انگلیسی به ترتیب به معنای مطمئن بودن یا یقین حاصل کردن؛ مطمئنی و یقینی. cause and effect : کاز اند اِفِکت و
Ursache und Wirkung با تلفظ اور زاخه اوند ویرکونگ به زبان آلمانی به معنای علت و اثر. معادل این واژه ها در زبان فارسی معمولا به شکل علت و معمول مورد استفاده قرار دارند، در صوریتکه در زبان های انگلیسی و آلمانی به جای معلول واژه اثر به کار برده میشود و کار احساس و فکر و خیال را ساده تر میکند. به این معنا که فقط یک علت کلی وجود دارد که خود علت العلل است و برای وجود داشتن نیازمند علت دیگری نمی باشد هم از لحاظ زمانی و بیزمانی، قبل از و هم از لحاظ مکانی و بیمکانی در ورای خود. پیشوند Ur در زبان آلمانی ریشه در نام شهر اور در بخش سومری سرزمین مِزوپوتام ( مِ سو پو تام : بسوی من بطور تام یا کامل پویا باش ) محل تولد ابراهیم ( Abraham با تلفظ آب راه ام : به زبان پدر یا مادر فارسی زبان سومری به معنای آب یا توشه نوشیدنی راه من و یا روشنائی راه من ) داشته و امروز به معنای اولیه یا ریشه ای هم می باشد و Sache با تلفظ زاخه به معنای چیز. لذا اورزاخه به معنای چیز اولیه . Das Ding an sich با تلفظ داس دینگ آن زیش، به معنای چیز بخودی خود ( شئ فی نفسه به زبان عربی ) . حکیمان خود ما علت کل و اولیه و یا چیز بخودی خود ( نام پنهانی و عامیانه برای خدا به زبان فلسفی کانت که غیر قابل شناخت معرفی شده ) و یا علت العلل را واجب الوجود و معلول یا اثر آنرا ممکن الوجود نامیده اند و از این راه به نوع چیز قایل شده اند، اولی از لحاظ وجودی قائم به ذات و بی نیاز مطلق از هر علت پیشینی و دومی معلق و پا در هوا و یا نیستی های هستی نما و از هر لحاظ نیازمند و فاقد ذات خویش یا ماسوی الله ( این عبارت در اصل و ریشه به معنای غیرِ خدا نبوده بلکه : ما با هدف رجعت یا بازگشت بسوی الله یا خدا در حرکت و سفر ایم بر مصداق و انا الیه یا علیه راجعون ) میباشند . برای رهائی از دست تافتن ها و بافتن های حکیمان دینی مقید به معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و فلاسفه آزاد اندیش گیر کرده در بین دو قطب بزرگ؛ یکی ایده آلیسم و دیگری ماتریایسم و فنومن و نئومن و نوومن، شاید مفید، ثمربخش و راه گشا باشد بدانیم که: زنجیره علت و معلول ( اثر ) بصورت یک خط نمی باشد طوریکه در طول آن بسوی گذشته ها و آینده ها نتوان اولین و آخرین حلقه های آنرا بطور حقیقی و دقیق و یقینی و با اطمینان کامل تعیین نمود بلکه دایره وارست و کلیه حلقه های آن منجمله اولین و آخرین بر هم منطبق و یکی اند، واحد و یگانه. هرکدام از حلقه های این زنجیره بطور کامل و در عین واحد هم اثر یا معلول حلقه قبل و هم علت یا موثر حلقه بعد از خود می باشند. کلیه حلقه های قبلی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی پائینی ( پست تر ) از آغاز این سفر دنیوی تا کنون دیگر وجود ندارند بلکه یکی پس از دیگری با جهش های کلی کوانتمی از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، بهمدیگر تبدیل و به حلقه ی فعلی منجر گردیده اند. یعنی این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست. و کلیه حلقه های بالائی ( برتر ) در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی هم تا پایان سفر وجود ندارند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با پرش های کلی کوانتمی به همان روش از حلقه فعلی آفریده خواهند شد تا یک دور کامل روی دایره و بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه ( سرمدی، مبدئی و معادی، ازلی و ابدی یا نظام احسن و اشرف ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. مسیر حرکت لحظه جاودانه حال هم درست به همین ترتیب دایره وار میباشد و حرکتش همیشه پس از یک دوار کامل از نو آغاز میگردد. این روند و تصویر در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابرند. نتیجه کلی اینکه انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون نتوانسته است که بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود:
... [مشاهده متن کامل]
الف - خدای حقیقی و واقعی، بی حد و مرز و ساحل و کرانه، بیکران و بینهایت، بی نیاز مطلق، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن یا بیرون و درون همه چیز و همه کس که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته و خود چیز دیگری نیست غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های متناهی و مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست . موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا از طرف انسان به هیچگونه اثباتی هیچگونه نیازی نداشته و ندارد و نخواهد داشت. این خدا را از این به بعد در فضای زبان فارسی میتواند خدای علمی و یا خدا از دیدگاه از دیدگاه علمی نامیده شود که نه تنها حکیم و صانع بلکه دانشمند، نیرومند، توانمند، قادر یا قدرت مند، هنرمند، صبور ، خود آگاه و آگاه مطلق به همه چیز و همه کس و خیلی مطلقیات دیگر از قبیل: خدای حقیقی و واقعی نه تنها لازمان و لامکان بلکه به یک سهم مساوی با آنها زمانی و مکانی هم هست هردو بر رویهم هم مطلق و هم نسبی.
ب - خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، ایجابی و سلبی و ته زینی، مقوله ای یا مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارند. اثبات وجود داشتن و یا موجود بودن این نوع خدا در خارج از خط و زبان انسان و توسط انسان اندیشمند و متفکر و خیال پرداز و متصور محال و غیر ممکن میباشد و درست به همین علت و دلیل هر گونه سعی و کوشش در اثبات وجود چنین خدائی در طول اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. این نوع خدا را از امروز به بعد بسوی آینده میتوان خدای اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، آئینی و دینی، مذهبی و فرقه ای و ایدئولوژیکی، الاهیاتی، عرفانی ، آتئیستی و کمونیستی نامید.
شاید برای انسان امروز و آینده و به ویژه خود ما ایرانیان مفید و ثمر بخش و راهگشا باشد بدانیم که: وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ.
خدای حقیقی و واقعی هیچکدام از افراد انسانی را به اندازه سر یک سوزن خیاطی ( یا به اندازه یک فوتون یا یک ذره نوری و یا به قدر یک یک کوارک زیر هسته ای ) نسبت به دیگران بیشتر یا کمتر دوست ندارد بلکه همه را بطور مطلق یکسان، مساوی، برابر، هم ارز و هم ارزش .
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست رو به آسمان و دست به دعا/ کجا و کَی توانند گریزند این مخلوقات ناچیز زین داغ های نهاده بر سر و دل و دست و پا/. آفریدگار کائنات نیافریده ست ما را بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مارا وانهم نه به سان ماریا مادر ایسا یا مریم عذرا/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/ تا سهیم گرداند و شریک نماید در عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خویش مارا/ لذا شیخا گر خود نمی خواهی، دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دینوی در همین جا و حال درین زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال آیندگانت باد انشاالله کلیه سعادت های برزخی و اُخروی در لازمان و لامکان/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب کودکانه این حکیم ناچیز نوشیم در همن جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/ باده درد آلود دنیوی چون خسرو و شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، شمس و جلال تان کند/ گر صافی و برزخی و ملکوتی گردد وانگه فقط این کودک دادند و خدا که چون و مون تان کند/ . .
Ursache und Wirkung با تلفظ اور زاخه اوند ویرکونگ به زبان آلمانی به معنای علت و اثر. معادل این واژه ها در زبان فارسی معمولا به شکل علت و معمول مورد استفاده قرار دارند، در صوریتکه در زبان های انگلیسی و آلمانی به جای معلول واژه اثر به کار برده میشود و کار احساس و فکر و خیال را ساده تر میکند. به این معنا که فقط یک علت کلی وجود دارد که خود علت العلل است و برای وجود داشتن نیازمند علت دیگری نمی باشد هم از لحاظ زمانی و بیزمانی، قبل از و هم از لحاظ مکانی و بیمکانی در ورای خود. پیشوند Ur در زبان آلمانی ریشه در نام شهر اور در بخش سومری سرزمین مِزوپوتام ( مِ سو پو تام : بسوی من بطور تام یا کامل پویا باش ) محل تولد ابراهیم ( Abraham با تلفظ آب راه ام : به زبان پدر یا مادر فارسی زبان سومری به معنای آب یا توشه نوشیدنی راه من و یا روشنائی راه من ) داشته و امروز به معنای اولیه یا ریشه ای هم می باشد و Sache با تلفظ زاخه به معنای چیز. لذا اورزاخه به معنای چیز اولیه . Das Ding an sich با تلفظ داس دینگ آن زیش، به معنای چیز بخودی خود ( شئ فی نفسه به زبان عربی ) . حکیمان خود ما علت کل و اولیه و یا چیز بخودی خود ( نام پنهانی و عامیانه برای خدا به زبان فلسفی کانت که غیر قابل شناخت معرفی شده ) و یا علت العلل را واجب الوجود و معلول یا اثر آنرا ممکن الوجود نامیده اند و از این راه به نوع چیز قایل شده اند، اولی از لحاظ وجودی قائم به ذات و بی نیاز مطلق از هر علت پیشینی و دومی معلق و پا در هوا و یا نیستی های هستی نما و از هر لحاظ نیازمند و فاقد ذات خویش یا ماسوی الله ( این عبارت در اصل و ریشه به معنای غیرِ خدا نبوده بلکه : ما با هدف رجعت یا بازگشت بسوی الله یا خدا در حرکت و سفر ایم بر مصداق و انا الیه یا علیه راجعون ) میباشند . برای رهائی از دست تافتن ها و بافتن های حکیمان دینی مقید به معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و فلاسفه آزاد اندیش گیر کرده در بین دو قطب بزرگ؛ یکی ایده آلیسم و دیگری ماتریایسم و فنومن و نئومن و نوومن، شاید مفید، ثمربخش و راه گشا باشد بدانیم که: زنجیره علت و معلول ( اثر ) بصورت یک خط نمی باشد طوریکه در طول آن بسوی گذشته ها و آینده ها نتوان اولین و آخرین حلقه های آنرا بطور حقیقی و دقیق و یقینی و با اطمینان کامل تعیین نمود بلکه دایره وارست و کلیه حلقه های آن منجمله اولین و آخرین بر هم منطبق و یکی اند، واحد و یگانه. هرکدام از حلقه های این زنجیره بطور کامل و در عین واحد هم اثر یا معلول حلقه قبل و هم علت یا موثر حلقه بعد از خود می باشند. کلیه حلقه های قبلی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی پائینی ( پست تر ) از آغاز این سفر دنیوی تا کنون دیگر وجود ندارند بلکه یکی پس از دیگری با جهش های کلی کوانتمی از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، بهمدیگر تبدیل و به حلقه ی فعلی منجر گردیده اند. یعنی این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست. و کلیه حلقه های بالائی ( برتر ) در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی هم تا پایان سفر وجود ندارند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با پرش های کلی کوانتمی به همان روش از حلقه فعلی آفریده خواهند شد تا یک دور کامل روی دایره و بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه ( سرمدی، مبدئی و معادی، ازلی و ابدی یا نظام احسن و اشرف ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. مسیر حرکت لحظه جاودانه حال هم درست به همین ترتیب دایره وار میباشد و حرکتش همیشه پس از یک دوار کامل از نو آغاز میگردد. این روند و تصویر در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابرند. نتیجه کلی اینکه انسان در طول تاریخ پیدایش خود روی کره زمین تاکنون نتوانسته است که بین دو نوع خدای زیر فرق و تمیز قائل شود:
... [مشاهده متن کامل]
الف - خدای حقیقی و واقعی، بی حد و مرز و ساحل و کرانه، بیکران و بینهایت، بی نیاز مطلق، اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن یا بیرون و درون همه چیز و همه کس که هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته و خود چیز دیگری نیست غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های متناهی و مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست . موجود بودن یا وجود داشتن این نوع خدا از طرف انسان به هیچگونه اثباتی هیچگونه نیازی نداشته و ندارد و نخواهد داشت. این خدا را از این به بعد در فضای زبان فارسی میتواند خدای علمی و یا خدا از دیدگاه از دیدگاه علمی نامیده شود که نه تنها حکیم و صانع بلکه دانشمند، نیرومند، توانمند، قادر یا قدرت مند، هنرمند، صبور ، خود آگاه و آگاه مطلق به همه چیز و همه کس و خیلی مطلقیات دیگر از قبیل: خدای حقیقی و واقعی نه تنها لازمان و لامکان بلکه به یک سهم مساوی با آنها زمانی و مکانی هم هست هردو بر رویهم هم مطلق و هم نسبی.
ب - خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، ایجابی و سلبی و ته زینی، مقوله ای یا مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که فقط در زبان و خط و فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارند. اثبات وجود داشتن و یا موجود بودن این نوع خدا در خارج از خط و زبان انسان و توسط انسان اندیشمند و متفکر و خیال پرداز و متصور محال و غیر ممکن میباشد و درست به همین علت و دلیل هر گونه سعی و کوشش در اثبات وجود چنین خدائی در طول اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود. این نوع خدا را از امروز به بعد بسوی آینده میتوان خدای اسطوره ای، افسانه ای، حماسی، ایلیاتی، طایفه ای، قبیله ای، قومی، آئینی و دینی، مذهبی و فرقه ای و ایدئولوژیکی، الاهیاتی، عرفانی ، آتئیستی و کمونیستی نامید.
شاید برای انسان امروز و آینده و به ویژه خود ما ایرانیان مفید و ثمر بخش و راهگشا باشد بدانیم که: وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان با هدف زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ.
خدای حقیقی و واقعی هیچکدام از افراد انسانی را به اندازه سر یک سوزن خیاطی ( یا به اندازه یک فوتون یا یک ذره نوری و یا به قدر یک یک کوارک زیر هسته ای ) نسبت به دیگران بیشتر یا کمتر دوست ندارد بلکه همه را بطور مطلق یکسان، مساوی، برابر، هم ارز و هم ارزش .
ز بند و کمند عشق تو ای یار هیچ امید رهایی و رستگاری نیست رو به آسمان و دست به دعا/ کجا و کَی توانند گریزند این مخلوقات ناچیز زین داغ های نهاده بر سر و دل و دست و پا/. آفریدگار کائنات نیافریده ست ما را بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مارا وانهم نه به سان ماریا مادر ایسا یا مریم عذرا/ الا یعنی بلکه یا مگر به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مارا/ تا سهیم گرداند و شریک نماید در عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خویش مارا/ لذا شیخا گر خود نمی خواهی، دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دینوی در همین جا و حال درین زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال آیندگانت باد انشاالله کلیه سعادت های برزخی و اُخروی در لازمان و لامکان/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب کودکانه این حکیم ناچیز نوشیم در همن جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/ باده درد آلود دنیوی چون خسرو و شیرین و فرهاد، لیلی و مجنون، شمس و جلال تان کند/ گر صافی و برزخی و ملکوتی گردد وانگه فقط این کودک دادند و خدا که چون و مون تان کند/ . .
سلبی:ندارم_نمی روم_نمیخواهم_قبول ندارم ( منفی )
ایجابی :میروم میخورم قبول دارم ( مثبت )
ایجابی :میروم میخورم قبول دارم ( مثبت )
به صورت ایجابی یعنی به روی امری غیر مستقیم و تلویحی اثر داشتن اما به صورت سلبی به روی امری مستقیماً و بدون هیچ لفافه ای اثر گذاشتن هم می شود تفسیر کرد
وای گیج شدم ازدست شما، واسه معنی یک کلمه طومار نوشتید واینکه هرکسی هرجوری که دوست داره معنی میکنه
ایجابی: تشویقی، ترغیبی، متقاعد کننده، وادارنده، نصیحت آمیز
سلبی: بازدارنده، پیشگیرانه، مانع شونده
سلبی: بازدارنده، پیشگیرانه، مانع شونده
سلب یعنی حذف [موارد اضافه] deduction
ایجاب یعنی اضافه کردنِ [مواردی که به نظرمان ضروری اند] induction
ایجاب یعنی اضافه کردنِ [مواردی که به نظرمان ضروری اند] induction
سلبی= منفی
ایجابی=مثبت
ایجابی=مثبت
دوستمون که فرمودن لقمه رو چرا دور سرتون. . .
من هم در ادامه حرف ایشون میخوام همان را به شکلی دیگر با همان مفهوم بیان کنم که از توی کتابی یاد گرفتم.
شرایط ایجابی یعنی شرایطی که باید وجود داشته باشد. ( ایجاب و وجوب و واجب از یک ریشه اند )
شرایط سلبی یعنی شرایطی که نباید وجود داشته باشند.
من هم در ادامه حرف ایشون میخوام همان را به شکلی دیگر با همان مفهوم بیان کنم که از توی کتابی یاد گرفتم.
شرایط ایجابی یعنی شرایطی که باید وجود داشته باشد. ( ایجاب و وجوب و واجب از یک ریشه اند )
شرایط سلبی یعنی شرایطی که نباید وجود داشته باشند.
ایجاب: امر به معروف - کنش گری فعال با آگاهی بخشی، معرفت بخشی، آموزش، فرهنگ سازی، تبیین گری و بیان فواید و مزیت های رفتار و کنش خوب و بیان ضرر و زیان و آسیب های رفتار و کنش نامطلوب؛
سلب: نهی از منکر - به منظور جلوگیری از یک اقدام نامطلوب و بازدارندگی ازطریق محدودیت گذاری و جریمه، تنبیه، و مجازات
... [مشاهده متن کامل]
*** اقدامات سلبی و ایجابی در زندگی اجتماعی دنیای واقعی
امروز مکمل یکدیگرند.
سلب: نهی از منکر - به منظور جلوگیری از یک اقدام نامطلوب و بازدارندگی ازطریق محدودیت گذاری و جریمه، تنبیه، و مجازات
... [مشاهده متن کامل]
*** اقدامات سلبی و ایجابی در زندگی اجتماعی دنیای واقعی
امروز مکمل یکدیگرند.
چرا این قدر دوستان لقمه را دور سرتان میچرخاند بعد فرو میبرید. . . . خلاصه و مفید و مختصر. . سلبی یعنی کاری که نباید انجام بدهید. . ایجابی یعنی کاری که الزاما باید انجام بدهید. . تمام.
ایجابی یعنی متضاد سلبی
سلبی یعنی متضاد ایجابی
اینو ننجون مهدی هم میدنه
جالبه ازما کاربران پیشنهاد معنی دارید
سلبی یعنی متضاد ایجابی
اینو ننجون مهدی هم میدنه
جالبه ازما کاربران پیشنهاد معنی دارید
مثلا میخواهیم راهکار های مقابله با یک پیامد را بیان کنیم و آن را به دوسته سلبی و ایجابی تقسیم میکنیم
حال راهکار های سلبی به معنای راهکار های بازدارنده هستند ( یعنی باید فلان کار هارا نکرده و از انها دوری کنیم تا به درستی با آن پیامد مقابله کنیم )
... [مشاهده متن کامل]
و راهکار بعدی راهکار های ایجابی بود ( یعنی باید فلان کار هارا انجام دهیم تا پیشگیری انجام بپذیرد )
حال راهکار های سلبی به معنای راهکار های بازدارنده هستند ( یعنی باید فلان کار هارا نکرده و از انها دوری کنیم تا به درستی با آن پیامد مقابله کنیم )
... [مشاهده متن کامل]
و راهکار بعدی راهکار های ایجابی بود ( یعنی باید فلان کار هارا انجام دهیم تا پیشگیری انجام بپذیرد )
ایجابی بیان درست هرموضوع
سلبی بیان مبهم هرموضوع
درایجابی شفافیت ودرادامه مثبت
درسلبی غیرشفاف وشک برانگیز ودرادامه منفی
سلبی بیان مبهم هرموضوع
درایجابی شفافیت ودرادامه مثبت
درسلبی غیرشفاف وشک برانگیز ودرادامه منفی
ایجابی یعنی دعوت به کاری بصورت تشویقی و آموزشی و آگاهی بخشی و . . . غیر الزام آور مثلا در مورد حجاب. و سلبی برعکسش با اقدامات محدودیتی و اجباری و تنبیهی و الزام آور. . .
ما یاید یه مقاله بخونیم تا بتونیم تعاریف شما از سلبی و ایجابی رو معنی کنیم
والا ما که نفهمیدیم چی شد
والا ما که نفهمیدیم چی شد
دوستان سلبی یعنی معنی منفی، به طور مثال:هر چه برای خود میپسندید برای دیگری هم بپسندید. این جمله ای که الان گفتم شکل سلبی اش میشه : هر چه برای خود نمی پسندید برای دیگری هم نپسندید.
حالا فکر کنم بتونید متوجه بشید ایجابی چیه. ایجابی متضاد سلبی هست .
حالا فکر کنم بتونید متوجه بشید ایجابی چیه. ایجابی متضاد سلبی هست .
آقا جان اول دو تا کلمه مترادف بگید که منظور رو بگیریم بعد دو تا مثال واضح بزنید. آنقدر سخت نیست
نقد یعنی تمییز و تشخیص درست از نادرست ؛ و سلب یعنی نفی و منفی نمودن ؛ و ایجاب یعنی اثبات و مثبت نمودن. اگر کسی در روند نقد، فقط عیوب و نقاط منفی یک امر را بیان داشت و فقط دست به تخریب زد، او نقد سلبی نموده است ؛ امّا اگر هم عیوب و نقاط منفی را بیان داشت و هم خوبی ها و نقاط مثبت را برشمرد و هدفش تقویت مثبت ها و رفع عیب ها بود ، نه تخریب ، نقد ایجابی نموده است.
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده : روح وحشی ، برگرفته شده از hezartooye1zan. blog. ir
... [مشاهده متن کامل]
نویسنده : روح وحشی ، برگرفته شده از hezartooye1zan. blog. ir
به معنای پذیرفتن، مثبت
همه چی گفتید غیر از معنی اصلی مسخره کردین7
خیلی نادانید این همه حاشیه رفتن فقط دلیل نادانی است
منکه متوجه نشدم بالاخره منظور از سلبی یعنی چی
چرا واضح ننوشتید
چرا واضح ننوشتید
لطفا در سبک ترجمتون یک تجدید نظر بکنید بیشتر مواقع بجای اینکه به اصل موضوع بپردازید به حاشیه میروید وقتی به ترجمه آبادیس مراجعه میکنم متاسفانه به سختی معنی کلمه رو پیدا میکنم بیشتر شلوغش میکنید تا شفاف به معنی بپردازید
بحای این همه حاشیه چینی
یک معنا از سلبی وایجابی ارایه می دادید
درود برای شما
یک معنا از سلبی وایجابی ارایه می دادید
درود برای شما
پذیرا ، پذیرنده ، پدید آورنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)