ای دریغ ؛ وا اسفا. دریغا. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . افسوس. حسرتا. اسفاً علی. یا اسفی. ( دهار ) :
ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش
ای دریغ آن گو هنگام وغا سام گراه.
رودکی.
من بانگ برکشیدم و گفتم که ای دریغ
... [مشاهده متن کامل]
اسلامیان به کعبه و ما در کلیسیا.
خاقانی.
ای دریغ آن دیده کور و کبود
کافتابی اندرو ذره نمود.
مولوی.
ای دریغ این جمله احوال توهست
تو برآن فرعون برخواهیش بست.
مولوی.
هرآنکوقلم را نورزید و تیغ
بر او گربمیرد مگو ای دریغ.
سعدی.
سرشک غم از دیده باران چو میغ
که عمرم به غفلت گذشت ای دریغ.
سعدی.
ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش
ای دریغ آن گو هنگام وغا سام گراه.
رودکی.
من بانگ برکشیدم و گفتم که ای دریغ
... [مشاهده متن کامل]
اسلامیان به کعبه و ما در کلیسیا.
خاقانی.
ای دریغ آن دیده کور و کبود
کافتابی اندرو ذره نمود.
مولوی.
ای دریغ این جمله احوال توهست
تو برآن فرعون برخواهیش بست.
مولوی.
هرآنکوقلم را نورزید و تیغ
بر او گربمیرد مگو ای دریغ.
سعدی.
سرشک غم از دیده باران چو میغ
که عمرم به غفلت گذشت ای دریغ.
سعدی.