لغت نامه دهخدا
( آگیشیدن ) آگیشیدن. [ دَ ] ( مص ) آویختن. پیچیدن.
- پای آگیش ؛ بپای آویز. پای پیچ :
توشه جان خویش از او بربای
پیش کآیدْت مرگ ِ پای آگیش.رودکی.
رجوع به آکیش و آکیشیدن شود.
فرهنگ معین
( آگیشیدن ) (دَ ) آویختن ، پیچیدن .
فرهنگ عمید
( آگیشیدن ) ۱. آویختن، درآویختن.
۲. آویزان شدن.
۳. پیچیدن.