اگنیدن

لغت نامه دهخدا

( آگنیدن ) آگنیدن. [ گ َ دَ ] ( مص ) رجوع به آکنیدن شود.

فرهنگ فارسی

( آگنیدن ) ( مصدر ) ( آکنید آکند خواهد آکنید بیاکن آکننده آکنیده ) آکندن

فرهنگ عمید

( آگنیدن ) ۱. آکندن، انباشتن، پُر کردن.
۲. گنجاندن، جا دادن: آن که اندر جهان ندارد گُنج / چون توان آگنیدنش در کُنج (اوحدی: ۵۷۹ ).
۳. دفن کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس