عصیب و گرده برون کن تو زود و برهم کوب
جگر بیازن و آگنج را بسامان کن
وز این همه که بگفتم نصیب روز بزرگ
غدود و زهره و سرگین و خون و فوکان کن.
کسائی.
چرغند، رونج ، ارونج ، مالکانه ، شاه لوت ، زونج ، جگرآکند، عصیب ، سختو، سغدو، چرب روده ، مبار، جهودانه ، غازی ، لکانه ، ولوالی ، زناج ، اکامه ، گاشاک ، کدک مترادفات یا انواع آن است. || ( ن مف مرخم ) آگند. در کلمات مرکبه ، انباشته و پرکرده ، چون جگرآگنج به معنی جگرآکند : چون لنگ خر مرده آن جعد پرآفت ( کذا )
چون روده ناشسته با روی گه آگنج.
سیف اسفرنگ.