ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین ، اگرنه بدنام شوی.
حافظ ( از فرهنگ فارسی معین ).
- واگرنه ؛ وگرنه. ورنه. و الا نه : چنین گفته اند که کیخسرو پیغمبری بود و ظفر یافتن وی بر افراسیاب از قوت پیغمبری بود و اگرنه افراسیاب را با آن لشکر و عدت... ( فارسنامه ابن بلخی ).