اگاه گشتن

فرهنگ فارسی

( آگاه گشتن ) ( مصدر ) خبر شدن آگاهی یافتن مطلع گشتن .

پیشنهاد کاربران

اعلام یافتن ؛ آگهی یافتن. باخبر شدن. واقف شدن :
امید و بیم من از روزگار زایل شد
که یافتم ز بد و نیک روزگار اعلام.
مسعودسعد.

بپرس