با درود، شایان ذکر است که این واژه در هیچ کدام از منابع پارسی میانه ( پهلوی ) دیده نمی شود و بنده گمان می برم که این واژه ای برساخته است. پیش از بکار بردن این گونه واژه، ان را بررسی، و درباره ی ان پژوهش باید کرد حتی بیش از دگر گونه واژگان تا در شایستگی و درخوری واژه هیچ گمان و تردیدی باقی نمانده باشد. ما نمی توانیم همین طوری یک پیشوند به فعلی بچسپانیم و چنان اندیشیم که فعل نوساخته همان معنایی را می دهد که در نظر داشتیم و از اینجاست که پژوهش درباره ی بخش های واژه و معانی و نقش هایشان و همچنین ویژگی های دیگر همچون دیسه، ریشه و جز ان، بسیار واجب است و نباید در انجام ان فروگذاری شود.
... [مشاهده متن کامل]
گفته باشد که این فعل ( آگاشتن ) بی هنجار ساخته نشده است، و می توان قواعد سازش ان را دریافت و با چند مثال بازنمود. ما همه با فعل نگاشتن اشنا هستیم که مرکب است از پیشوند ( نِ ) بمعنای پایین و زیر فعل گاشتن. این فعل بمعنای نقش کردن و نگاره کشیدن و نوشتن است. خودِ فعل نوشتن نیز مرکب است از پیشوند ( نِ ) بمعنای مزبور وشتن / بشتن. در پارسی میانه ما به فعل آوشتن بر می خوریم که بسیار پرکاربرد و بمعنای مهر کردن مدارک و سند ها بوده است. شاید دوستان از پیوندی که میان این فعل هست اکنون اگاه شده باشند و دریافته باشند که با گرداندن پیشوند فعل نِوشتن ( که همان نِ است ) به آ می توان فعلی را یافت که معنای مهر زدن می دهد. و بنا بر این با دگرگون کردن پیشوند فعل نِگاشتن به آ، که فعل آگاشتن را ببار می اورد، بسیار محتمل است که معنای ان همانند �مهر کردن� باشد. می توان گفت که �ثبت کردن� همانند �مهر کردن� است و از این روی، بی هنجار و قاعده نیست که معنای این فعل را �ثبت کردن� بگذارند. با این همه، در رابطه با جایگزین یابی برای واژگان بیگانه بنده بر ان باورم که تنها در مواردی که هیچ گونه گزینه ای دیگر نباشد و واقعا ناگزیر از افعال برساخته باشیم، بکار بردن انها شایسته و مناسب است. در غیر این صورت، گنجینه ای بزرگ و فراخ وجود دارد سرشار از افعالی که کاملا شایسته ی اندر کردن به زبان مان هستند، البته پس از انکه ریخت / دیسه یشان را به پارسی کنونی دراوریم. این گنجینه ادبیات پارسی میانه است که می توان با بازدید کردن از واژه نامه های این زبان، خود را از ثمره ی ان برخوردار ساخت.
... [مشاهده متن کامل]
گفته باشد که این فعل ( آگاشتن ) بی هنجار ساخته نشده است، و می توان قواعد سازش ان را دریافت و با چند مثال بازنمود. ما همه با فعل نگاشتن اشنا هستیم که مرکب است از پیشوند ( نِ ) بمعنای پایین و زیر فعل گاشتن. این فعل بمعنای نقش کردن و نگاره کشیدن و نوشتن است. خودِ فعل نوشتن نیز مرکب است از پیشوند ( نِ ) بمعنای مزبور وشتن / بشتن. در پارسی میانه ما به فعل آوشتن بر می خوریم که بسیار پرکاربرد و بمعنای مهر کردن مدارک و سند ها بوده است. شاید دوستان از پیوندی که میان این فعل هست اکنون اگاه شده باشند و دریافته باشند که با گرداندن پیشوند فعل نِوشتن ( که همان نِ است ) به آ می توان فعلی را یافت که معنای مهر زدن می دهد. و بنا بر این با دگرگون کردن پیشوند فعل نِگاشتن به آ، که فعل آگاشتن را ببار می اورد، بسیار محتمل است که معنای ان همانند �مهر کردن� باشد. می توان گفت که �ثبت کردن� همانند �مهر کردن� است و از این روی، بی هنجار و قاعده نیست که معنای این فعل را �ثبت کردن� بگذارند. با این همه، در رابطه با جایگزین یابی برای واژگان بیگانه بنده بر ان باورم که تنها در مواردی که هیچ گونه گزینه ای دیگر نباشد و واقعا ناگزیر از افعال برساخته باشیم، بکار بردن انها شایسته و مناسب است. در غیر این صورت، گنجینه ای بزرگ و فراخ وجود دارد سرشار از افعالی که کاملا شایسته ی اندر کردن به زبان مان هستند، البته پس از انکه ریخت / دیسه یشان را به پارسی کنونی دراوریم. این گنجینه ادبیات پارسی میانه است که می توان با بازدید کردن از واژه نامه های این زبان، خود را از ثمره ی ان برخوردار ساخت.
آگارنده = ثبت کننده
آگاشتن = ثبت کردن
آگاشتن = ثبت کردن
درود.
من منتوانستم مستنداتی درباره این وازه پیدا کنم. . . ولی دلنشبن است. . .
من منتوانستم مستنداتی درباره این وازه پیدا کنم. . . ولی دلنشبن است. . .
ثبت کردن