اکیس


برابر پارسی: زیرک تر

لغت نامه دهخدا

اکیس. [ اَک ْ ی َ ] ( ع ن تف ) زیرک و دانا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زیرک تر. ( آنندراج ) ( دهار ) ( غیاث اللغات ). نعت تفضیلی از کَیِّس. کیس تر. باکیاست تر. اعقل. زیرک تر.
- امثال :
اکیس من قشة. ( یادداشت مؤلف ).
|| پاک و صافی تر. ( از حاشیه مثنوی مولوی ):
واگزین آئینه ای کاو اکیس است
اندکی صیقل گری او را بس است.
مولوی.

فرهنگ فارسی

زیرکتر، هشیارتر، داناتر، خردمندتر
( صفت ) زیرکتر زیر کسارتر هشیارتر داناتر.

فرهنگ معین

(اَ یَ ) [ ع . ] (ص تف . ) زیرکتر، هشیارتر، داناتر.

دانشنامه آزاد فارسی

آکیس. آکیس (Acis)
در افسانه های یونانی، نام چوپانیسیسیلی، پسر پانو پری دریایی سیمائه تیس. وی به دست رقیبش پولوفموس، از سیکلوپ ها، به ضرب تخته سنگی کشته شد. رقابت این دو بر سر تصاحب پری دریایی گالاتئابود. پس از مرگ آکیس، گالاتئا خون او را به رود آکیس مبدل کرد و او در دامنۀ کوه اتناجاری شد تا به دریا، که گالاتئا خود بدان سو گریخته بود، بپیوندد.

پیشنهاد کاربران

باهوش تر، زیرک تر
همچنین نام بانو اول پارسه در زمان داریوش سوم نیز بوده است که همراه کیارش ( افسر دلیر پارسی ) به داریوش سوم خیانت کرده از پرسپولیس میگریزند و به سپاه الکساندر ( اسکندر ) مقدونی ملحق میگردند.

بپرس