اکهاء


برابر پارسی: رنجورشدن، کارآمدان، هنروران

لغت نامه دهخدا

اکهاء. [ اَ ] ( ع اِ ) مردمان دانا و آگاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ).

اکهاء. [ اِ ] ( ع مص ) به دم گرم کردن سرانگشتان سرمارسیده را. || بازایستادن از طعام. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس