اکمون بزان

لغت نامه دهخدا

اکمون بزان. [ اَ موم ْ ب َ ] ( اِ ) اکموبزان. دانه ایست مابین ماش و عدس و مقشر، آنرا به گاو دهند گاو را فربه کند و کستک نیز نامیده می شود و به تازی رعی الحمام می گویند.( از آنندراج ) ( از برهان ). رعی الحمام. ( ناظم الاطباء ) ( ذخیره خوارزمشاهی ) ( تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به رعی الحمام و کستک شود.

فرهنگ فارسی

اکمو بزان . دانه ایست ما بین ماش و عدس و مقشر آنرا به گاو دهند گاو را فربه کند و کستک نیز نامیده می شود .

پیشنهاد کاربران

بپرس